زفاف سپید ( انگلیسی: Noce Blanche ) یک فیلم درام فرانسوی به کارگردانی ژان - کلود بریسو است که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ونسا پارادی و برونو کرمر اشاره کرد.
در دبیرستانی در سن - اتین، ماتیلد ۱۷ ساله، که به غیبت کردن در کلاس معروف است، دیر به کلاس فلسفه می رسد و در کلاس پذیرفته نمی شود. معلم او، فرانسوا هاینو، کمی بعد او را در ایستگاه اتوبوسی، درحالی که حالش خوب نیست، می بیند. ماتیلد که می خواهد برای استراحت به خانه برود، معلم اش با ماشین همراه اش می شود. در پایان روز فرانسوا به خانه او برمیگردد و ماتیلد برای او توضیح می دهد: والدین اش در اینجا زندگی نمی کنند، مادرش قصد خودکشی دارد و در بیمارستان بستری است و پدرش روان پزشک ساکن پاریس است. ماتیلد از فرانسوا می خواهد که برای شام پیش او بماند، در آن لحظات پیوند گرمی بین این دو ایجاد می شود. فرانسوا از او می خواهد سخت درس بخواند و در فردا به کلاس بیاید.
روز بعد دخترک جوان به کلاس می آید و به خاطر توضیح دادن ناخودآگاه به خوبی، در کلاس برتری می یابد. آقای هاینو که تحت تأثیر قرار گرفته بود، طی یک شورای انضباطی به نفع او مداخله کرد تا به ماتیلد اجازه دهند تا دو ماه دیگر، تا عید پاک، در مؤسسه بماند. در پایان روز فرانسوا به نزد ماتیلد برمیگردد تا به او نشان دهد که می تواند درخشان باشد اما او علاقه ای به تحصیل اش ندارد. روز بعد در کلاس فرانسوا به او کمک می کند تا یک درس را در ریاضی بفهمد اما زمانی که نوبت به یک پسر هم سن و سال ماتیلد می رسد، او می رود و ماتیلد شروع به حسادت می کند.
ماتیلد با درک این مسئله، پیشرفت های واضحی به معلم اش می دهد. ماتیلد به او خبر می دهد که شب را کنار او بیاید، ماتیلد حتی در کلاس هم دست او را لمس کرده بود، پس از یک روز غیبت دیگر، فرانسوا به خانه او دوباره می رود. دختر و معلم اش با هم می خوابند. همسر فرانسوا متوجه می شود که شوهرش جذب یکی از شاگردانش شده است.
در طول هفته بعد، ماتیلد همه دروس پیشرفت تحصیلی قابل توجهی داشت و حذف او دیگر مهم نبود. در طول تعطیلات عید، فرانسوا و ماتیلد قصد دارند دو هفته را با هم بگذرانند، اما یک اقدام جدید خودکشی توسط مادر ماتیلد، او را مجبور می کند که برای دیدن او در بیمارستان برود. قبل از رفتن، او به فرانسوا اعتراف می کند که دو برادر بزرگترش فروشنده مواد مخدر بوده و برای زندگی به خارج از کشور رفته اند. ماتیلد که به دنبال خروج آنها از کشور، فقیر شده بود، خود مصرف کننده مواد غیرقانونی بود، سپس با وارد شدن به یک شبکه به مدت سه سال به تن فروشی پرداخت و سپس به تنهایی از آنجا خارج شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر دبیرستانی در سن - اتین، ماتیلد ۱۷ ساله، که به غیبت کردن در کلاس معروف است، دیر به کلاس فلسفه می رسد و در کلاس پذیرفته نمی شود. معلم او، فرانسوا هاینو، کمی بعد او را در ایستگاه اتوبوسی، درحالی که حالش خوب نیست، می بیند. ماتیلد که می خواهد برای استراحت به خانه برود، معلم اش با ماشین همراه اش می شود. در پایان روز فرانسوا به خانه او برمیگردد و ماتیلد برای او توضیح می دهد: والدین اش در اینجا زندگی نمی کنند، مادرش قصد خودکشی دارد و در بیمارستان بستری است و پدرش روان پزشک ساکن پاریس است. ماتیلد از فرانسوا می خواهد که برای شام پیش او بماند، در آن لحظات پیوند گرمی بین این دو ایجاد می شود. فرانسوا از او می خواهد سخت درس بخواند و در فردا به کلاس بیاید.
روز بعد دخترک جوان به کلاس می آید و به خاطر توضیح دادن ناخودآگاه به خوبی، در کلاس برتری می یابد. آقای هاینو که تحت تأثیر قرار گرفته بود، طی یک شورای انضباطی به نفع او مداخله کرد تا به ماتیلد اجازه دهند تا دو ماه دیگر، تا عید پاک، در مؤسسه بماند. در پایان روز فرانسوا به نزد ماتیلد برمیگردد تا به او نشان دهد که می تواند درخشان باشد اما او علاقه ای به تحصیل اش ندارد. روز بعد در کلاس فرانسوا به او کمک می کند تا یک درس را در ریاضی بفهمد اما زمانی که نوبت به یک پسر هم سن و سال ماتیلد می رسد، او می رود و ماتیلد شروع به حسادت می کند.
ماتیلد با درک این مسئله، پیشرفت های واضحی به معلم اش می دهد. ماتیلد به او خبر می دهد که شب را کنار او بیاید، ماتیلد حتی در کلاس هم دست او را لمس کرده بود، پس از یک روز غیبت دیگر، فرانسوا به خانه او دوباره می رود. دختر و معلم اش با هم می خوابند. همسر فرانسوا متوجه می شود که شوهرش جذب یکی از شاگردانش شده است.
در طول هفته بعد، ماتیلد همه دروس پیشرفت تحصیلی قابل توجهی داشت و حذف او دیگر مهم نبود. در طول تعطیلات عید، فرانسوا و ماتیلد قصد دارند دو هفته را با هم بگذرانند، اما یک اقدام جدید خودکشی توسط مادر ماتیلد، او را مجبور می کند که برای دیدن او در بیمارستان برود. قبل از رفتن، او به فرانسوا اعتراف می کند که دو برادر بزرگترش فروشنده مواد مخدر بوده و برای زندگی به خارج از کشور رفته اند. ماتیلد که به دنبال خروج آنها از کشور، فقیر شده بود، خود مصرف کننده مواد غیرقانونی بود، سپس با وارد شدن به یک شبکه به مدت سه سال به تن فروشی پرداخت و سپس به تنهایی از آنجا خارج شد.
wiki: زفاف سپید