ویش
حمید رضا مشایخی - اصفهان
زاغ، کلاغ
حمید رضا مشایخی - اصفهان
غلیواج
روزگارا چون ز عنقا می نیاموزی ثبات
چون زغن تا چند سالی مادگی سالی نری
دیوان انوری، ج1، ص 469 ( به نقل از کتاب: هزار و پانصد یادداشت، مهدی محقق، ص 48 )
زغن را نوعی زاغ می دانند که موش را می تواند شکار کند و به ان زاغ گوشت ربا یعنی رباینده گوشت هم می گویند. زغن در اصل نوعی باز شکاری است که از باز کوچکتر است و بعلت شباهت زیاد به زاغ ان را نوعی زاغ قلمداد کرده اند ( خصوصیاتی چون رنگ سیاه و جثه ای نسبتا کوچک )
... [مشاهده متن کامل]
در ضمن در نوشتار زاغ و زغن هر دو از حرف ( ز ) و ( غ ) مانند هم استفاده می شود و جالب اینکه گاهی زاغ و زغن در شعر و ادبیات همراه هم شدند مانند:
هنگام می و فصل گل و گشت و چمن شد// در باغِ بهاری، تهی از زاغ و زغن شد// عارف قزوینی
در کتاب محیط التواریخ صفحه ی ۱۹۴ مینویسد :
شعرای بلخ فتح او را زغن یافته اند.
بمعنی پند و عبرت
زغن:
دکتر شفیعی کدکنی در مورد " زغن" می نویسد : ( ( غلیواژ ، مرغی که عقیده داشته اند سالی نر است و سالی دیگر ماده ، یا با نر ماده است و یا با ماده نر . ) )
( ( شاهبازی ، همچنین ، هر گه که خواهی مرد باش
... [مشاهده متن کامل]
مر زغن را بخش سالی مادگی ، سالی نری ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 455. )
زغن ماهی خوار: غلیواج ماهی خور.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۵۶ ) .
- ذقن:چانه
:زغن : موش گیر
موش گیر
کلاغ - زاغ
همای گو مفکن سایه ی شرف هرگز / دران دیار که طوطی کم از زغن باشد ( حافظ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)