زغمل

لغت نامه دهخدا

زغمل. [ زُ م ُ ] ( ع اِ ) کینه. دشمن دلی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به زغلمة شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس