زغرب

لغت نامه دهخدا

زغرب. [ زَ رَ] ( ع ص ، اِ ) آب بسیار. بول بسیار. || بحرزغرب ؛ دریای بسیارآب و همچنین بئر زغرب ؛ یعنی چاه بسیارآب. رجوع به زغربه و زغربی شود. || رجل زغرب المعروف ؛ مرد بسیاراحسان و بسیارعطا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس