لغت نامه دهخدا
زغزغ. [ زُ زُ ] ( اِ ) احساس ناملایم در زخم و جراحت و جای سوختگی. ( ناظم الاطباء ).
زغزغ. [ زُ زُ ] ( ع اِ ) مرغی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) کوتاه بالای خرد و حقیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). مردم کوتاه بالا. ( ناظم الاطباء ). || دلو کوچک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دول کوچک. ( ناظم الاطباء ). || کودک. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
زغزغ
لغت نامه دهخدا
زغزغ . [ زُ زُ ] ( اِ ) احساس ناملایم در زخم و جراحت و جای سوختگی . ( ناظم الاطباء ) .
زغزغ
لغت نامه دهخدا
زغزغ . [ زُ زُ ] ( ع اِ ) مرغی است . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || ( ص ) کوتاه بالای خرد و حقیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) . مردم کوتاه بالا. ( ناظم الاطباء ) . || دلو کوچک . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . دول . . .
... [مشاهده متن کامل]
لغت نامه دهخدا
زغزغ . [ زُ زُ ] ( اِ ) احساس ناملایم در زخم و جراحت و جای سوختگی . ( ناظم الاطباء ) .
زغزغ
لغت نامه دهخدا
زغزغ . [ زُ زُ ] ( ع اِ ) مرغی است . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || ( ص ) کوتاه بالای خرد و حقیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) . مردم کوتاه بالا. ( ناظم الاطباء ) . || دلو کوچک . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . دول . . .
... [مشاهده متن کامل]