زعوم. [ زَ ] ( ع ص ، اِ ) درمانده به سخن. رجوع به زعموم شود. || زن کم پیه و بسیارپیه ( از اضداد است ). || شتر ماده و جز آن که در آن شک کنند که پیه دارد یا نه ، پس بدست امتحان کرده شود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).