زعبر

لغت نامه دهخدا

زعبر. [ ] ( ع مص ) زعبل. رجوع به زعبل شود. ( دزی ج 1 ص 591 ). || فریفتن. گول زدن. ( از دزی ایضاً ). رجوع به ماده بعد و زعبل شود.

پیشنهاد کاربران