زعاف

لغت نامه دهخدا

زعاف. [ زُ ] ( ع ص ) سم زعاف ؛ زهر کشنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زهر زود کشنده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): و موت زعاف ؛ ای سریع. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(زُ ) [ ع . ] (ص . ) مهلک ، کشنده .

فرهنگ عمید

کشنده، هلاک کننده.

پیشنهاد کاربران

بپرس