زشت گفتن. [ زِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) تشنیع. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). اِعراب. ( منتهی الارب ). بدزبانی کردن. ناسزا گفتن. بدگوئی کردن : هر آنجا که آواز او آمدی ازاو زشت گفتی و طعنه زدی.دقیقی.و خطیبان را گفت ، وی را زشت گفتند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 27 ).چون به مشکل های تأویلی بگیرم راهشان جز به سوی زشت گفتن ره ندانند ای رسول.ناصرخسرو.رجوع به زشت ودیگرترکیبهای آن شود.