زشت و زیبا

دانشنامه آزاد فارسی

صنعتی در بدیع که طی آن مصرع اول بیت به ذم مانَد و شنونده یا خواننده گمان برد که گوینده قصد ذم و بدگویی دارد؛ ولی مصرع دوم چنان باشد که گمان شنونده یا گوینده را رفع کند و سیاق سخن را به مدح تبدیل کند: مادرت خوان کَرَم بود که داد از پس و پیش/به یتیمان زر و سیم و به گدایان دینار (قاآنی)

پیشنهاد کاربران

زشت و زیبا ؛ بدگل و خوشگل. ( فرهنگ فارسی معین ) .
- || ( اصطلاح فن بدیع ) شعری که یک مصراع آن شامل مدح و مصراع دیگرش شامل ذم باشد. ( فرهنگ فارسی معین ) .
- || بدو خوب ؛ خوش و ناخوش ، از قبیل تقابل :
تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت.
سعدی ( گلستان ) .

بپرس