تو از زشت خویی نگفتی ورا.
بر آتش زدی جان و دیده مرا.
فردوسی.
که سگ با همه زشت خویی چو مردمر او را به دوزخ نخواهندبرد.
سعدی ( بوستان ).
اگر زشت خویی بود در سرشت نبیند ز طاووس جز پای زشت.
سعدی ( بوستان ).
تندی و بدی و زشت خویی چندانکه همی کنی نکویی.
سعدی.
رجوع به زشت خو و دیگر ترکیبهای آن شود.