زرین سخن

لغت نامه دهخدا

زرین سخن. [ زَرْ ری س ُ خ ُ / خ َ ] ( اِ مرکب ) سخن زرین. سخنی گرانبها و پرارج.
- زرین سخن سوار ؛ قلم. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
زرین سخن سوارصفت کرد عنصری
کلک هنروری را چون شد سخن گزار
در طبع آن امیر سخن گر کنون بدی
جز کلک تو نبودی ، زرین سخن سوار.
سوزنی ( یادداشت ایضاً ).

فرهنگ فارسی

سخن زرین سخنی گرانبها و پر ارج

پیشنهاد کاربران

بپرس