زرین درخت. [ زَرْ ری / دَ دِ رَ ] ( اِ مرکب ) گویند درخت اترج است و بعضی گویند درختی است که آن در ولایت کازرون بسیار است و برگ آن به برگ زیتون می ماند و گل آن مانند قرص آئینه زرین است یعنی آفتاب. ( برهان ) ( آنندراج ). درخت اترج بمعنی ترنج... ( غیاث اللغات ). درخت نارنج.( ناظم الاطباء ). در بیماری نساء ( عرق النساء ) نافع است و آب برگ آن با می پخته مدر بول و طمث باشد و خون بسته در مثانه را بیرون کند و در گزیدگی هوام سود دارد. ( از ادویه مفرده قانون ابوعلی سینا، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). گوید او را در خراسان گل عاشقان نامند و نبات او از یک شبر زیاده و برگش عریض و گلش زردو شاخهای او بزرگ و دراز چون نزد او غنا سرود نمایند، گلش می ریزد... و بعضی گویند اسم آزاد درخت است. ( تحفه حکیم مؤمن ). رجوع به اختیارات بدیعی ، ترجمه صیدنه و الفاظ الادویه شود. || در شواهد زیر ظاهراً بمعنی مطلق درخت زرین ، درختی ساخته از طلا جهت زینت کاخ پادشاهان و امراء آمده است : بدست آری چنان شاهانه تختی که باشد راست چون زرین درختی.
نظامی.
سر تاجداران برآمد به تخت چو سیمرغ بر شاخ زرین درخت.