زریره

لغت نامه دهخدا

زریره. [ زَ ری رَ / رِ ] ( معرب ، اِ ) معرب زریر. واحد زریر. یک دانه زریر. ( فرهنگ فارسی معین ). به پارسی اسپرک را زریره گویند و آن شکوفه نباتیست که منبت او کوههای جرجان باشد و ابوبکربن علی عثمان که مترجم این کتاب است ، گوید: نبات اسپرک اختصاصی بکوههای جرجان ندارد، بلکه منبت او در مواضع دیگر بسیار بوده و در جمله بلاد فرغانه بیابند. ( ترجمه صیدنه ). رجوع به زریر شود.

زریره. [ زَ رِ ] ( اِ ) گیاهی از طایفه ٔبادرنجبویه که افسنتین نیز گویند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) واحد زریر یکدانه زریر .
گیاهی از طایفه بادرنجبویه که افسنتین نیز گویند .

پیشنهاد کاربران

بپرس