زری

/zari/

معنی انگلیسی:
brocaded silk

فرهنگ اسم ها

اسم: زری (دختر) (فارسی) (تلفظ: zari) (فارسی: زري) (انگلیسی: zari)
معنی: منسوب به زر، طلایی، پارچه یا لباسی که در آن نخ های طلایی به کار رفته، پارچه یا لباسی که در آن نخ های طلایی به کار رفته است، نخ طلا یا نقره یا گلابتون
برچسب ها: اسم، اسم با ز، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

زری. [ زَ ] ( ص نسبی ) منسوب به زر. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). ساخته از زر. زرین. طلائی. ( فرهنگ فارسی معین ). || پارچه زربفت. ( ناظم الاطباء ). پارچه که پودهای آن طلاست. زربفت. ( فرهنگ فارسی معین ). نوعی جامه از زر بافته. جامه ای که تار از زر دارد. زربفت. قسمی پارچه که تمام یا گلها و خطوط آن از تار و پود سیمین یا زرین باشد. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ).

زری. [ زَرْی ْ ] ( ع مص ) عیب کردن و عتاب نمودن و خشم گرفتن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). زرایة. ( ناظم الاطباء ). رجوع به همین کلمه شود.

زری. [ زَ ری ی ] ( ع ِ ص ) سقاء زری ؛ خیک میانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

زری. [ زِ ]( اِخ ) دهی از دهستان قطور است که در بخش حومه شهرستان خوی در 34 هزارگزی جنوب باختری خوی واقع است و 372 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

پارچه زربفت، پارچهای که تارهای آن زرداشته باشد
( صفت ) ۱ - منسوب به زر ساخته از زر زرین طلایی . ۲ - پارچه ای که پودهای آن از طلاست : زربفت .
دهی از دهستان قطور که در شهرستان خوی در جنوب باختر خوی واقع است

فرهنگ معین

(زَ ) (ص نسب . ) ۱ - منسوب به زر، طلایی . ۲ - پارچه یا لباسی که در آن نخ های طلایی به کار رفته است . ۳ - نامی برای زنان .

فرهنگ عمید

پارچۀ زردوزی شده، پارچۀ زربفت، پارچه ای که تارهای زر داشته باشد، زردار، زرتاری.

دانشنامه عمومی

زری (ایتالیا). زری ( ایتالیا ) ( به ایتالیایی: Zeri ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان ماسا - کارارا واقع شده است. [ ۱]
زری ۷۳ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۲۷۳ نفر جمعیت دارد و ۷۰۸ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس زری (ایتالیا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

زَری
غاری در ارتفاع ۱,۰۱۰متری از سطح دریا در مسیر روستای گلستان واقع در جنوب غربی مشهد. دهانۀ غار در دَه متری زمین به سمت غرب قرار گرفته است. مسیر غار پرپیچ و خم است و در درون آن آب وجود ندارد. دسترسی به غار آسان است و امکانات رفت وآمد به آن در منطقه مهیاست.

مترادف ها

purl (اسم)
حاشیه، گلابتون، زری، فش، سرمه، کوک برجسته و قلابی، زمزمه آب، صدای شرشر، مشروب مالت، ابجو دارای ادویه معطر، حلقه دود یا بخار

brocade (اسم)
پارچه ابریشمی گل برجسته، زربفت، زری

فارسی به عربی

قماش مطرز

پیشنهاد کاربران

زری : زری اسم دختر با ریشه فارسی است .
زری به معنی : منسوب به زر ، ساخته از زر. زرین . طلائی .
زری اسم دخترانه است، معنی زری: 1 - پارچه یا لباسی که در آن نخ های طلایی به کار رفته است؛ 2 - نخ طلا یا نقره یا گلابتون؛ 3 - طلایی؛ 4 - منسوب به زر.
. از دیرباز در ایران زری یعنی پارچه های زربفت و سیم بفت می بافته اند. در اوستا از قالی های زربفت ( zaranaēne upasterene ، یشت پانزدهم، 2 ) یاد شده است. گفته اند خشایار شاه نیمتاجی زربفت به مردم آبدرا ( Abdera ) پیشکش کرده بود. 1 نگارندگان تاریخ اسکندر بارها به نمونه هایی از این گونه پارچه در ایران اشاره کرده اند. 2 پلینی3 در بحث درباره پارچه های زربفت رومیان خاستگاه این هنر را در بافته های آتالیک[روزگار شاهان ملـــــــــــــــــقب به آتالوس] یافته و آن را ابداع شـــــــــــــــــــاهان آسیایی دانســــــــــــــته است ( Attalicis vero iam pridem intexitur, invento regum Asiae ) 4. چینی ها اشکارا داستانهای نویسندگان باستان را تأیید کرده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

در سالنامه های دودمان لیانگ آمده اســـــت که پارچه های زربفت و سیـــــم بفت ایرانی در سال 520 م. به رسم خراج از سرزمین هوا ( Hwa ) به دربار فغفور وو فرستاده شد. 5 شاه ایران ردایی زربفت به تن می کرد و این پارچه ها در آن کشور تولید می شد. 6 از بافته هائی که در آنها تارهای زر بافته می شـــد بروشنی سخن رفته است؛7 این نام تقریباً به برگردان واژه فارسی zar - bāf [زرباف] می ماند. 8 همچنین در شرح خراجهای پیشکشی که از کوا چو ( Kwa čou ) در کان ـ سو ( Kan - su ) به دربار فغفور شی تسون ( Šiï Tsun ) ( 958 ـ 954 م ) از دودـــمان هو چو ( Hou Čou ) فرســـــــتاده شده بود از پارچــــه های زر و سیم بفت ایرانی همــــــراه با بافته های نــــــــــخی آن ـ ســــــــی ( An - si ) ( سرزمـــــین پارت ) نام برده شده است. 9 مردمان قرقیز پارچه های گرانبها ی پوشاک زنان خود را از آن ـ سی ( کشور پارت ) ، پی ـ تین ( Pei - t‛in ) ( بیش بالیق در ترکستان ) ، و مردمان تا ـ شی ( Ta - ši ) ( تاجیک، عربها ) می گرفتند. پارچه های زربفت و سیم بفتی که عربها می بافتند چنان بزرگ بود که وزن هر یک بیست بار شتر می شد. بناچار تاجیک ها دربیست پاره کوچکتر می بریدند تا بتوان بر بیست شترگذارد و هر سه سال یک بار به قرقیزها داد. این دومردم پیمان همبستگی دو سویه با شرکت تبّتی ها داشتند ؛ این پیمان حفظ کالاهای آنها از گزند راهزنان اویغور را تضمین می کرد. 1 نام hu kin ( ’’زربفت مردمان هو‘‘ یعنی ایرانیان ) در Kwan yü ki2 در سخن از ختن آمده است. 3 چینی ها نام ایرانی این گونه پارچه را نیز فرونگاشته اند ـ هر چند تاکنون کسی در نیافته است. این نام tie است، که در عهد کهن *džiep، dziep، diep، dib تلفظ می شده4 و همبرابر است با صورت *dīb یا *dēp در فارسی میانه5 و برابر با واژه فارسی امروزی *dībā ]دیبا[ ( ’’پارچه ابریشمی، ‘‘ پارچه ای الوان که تار و پود آن هر دو از ابریشم است ) ، dībāh ( ’’پارچه زربفت‘‘ ) در فارسی جدید که تازی شده اش dībādž ]دیباج[ ( ’’نیم تنه زربفت، پارچه زری‘‘ ) است. این پارچه همراه نامش از ایران ساسانی به چین رفت و اعراب در دوره اسلامی با آن آشنا شدند. 6
این نام چینی برای پارچه ای بافت ایران در Sui šu ( Ch. 83, p. 7b ) آمده است. در روزگاری بسیار پیشتر، در سالنامه دودمان هان ( Hou Han šu, Ch. 116, p. 8 ) فرآورده سرزمین آی ـ لائو ( Ai - lao ) در یون ـ نان شمرده شده است. از آنجا که یون ـ نان آن روزگار از راه هند با تا تسین ( Ta Ts‛in ) در ارتباط بودشگفتی ندار: در سال 120 م، یون یو تیائو ( Yun Yu Tiao ) شاه سرزمین تان ( T‛an ) نوازندگان و تردستانی پیشکش فغفور چین کرد که می گفتند: ’’از مدیترانه آمده اند که همان تا تسین است و اینکه در جنوب باختری قلمرو تان با تا تسین داد و ستد می کنند. " شارح سالنامه دودمان هان می گوید Wai kwo čwan 1 چنین آورده است که زنان چو ـ پو ( Ču - po ) ( جاوه ) tie سفید و پارچه آراسته می بافند. نویسه po ( ابریشم ) ، که در سالنامه هان پیش از tie آمده نمایانگر یک جزء جداگانه است و بخشی از آوانگاشت نیست، همان طور که واژه kin، که در سالنامه سوئی پیش از آن آمده جزء آوانگاشت نیست؛ اما اینکه هم po و هم kin با tie ترکیب شده اند نشانه و مؤید آن است که tie نوعی ابریشم زربفت بوده است. هیرت2 po و tie را به صورت یک کلمه مرکب در می آورد تا آن را به سوگلی های خود یعنی ترکها نسبت دهد. ’’نام po - tie بروشنی از یکی از زبانهای ترکی وام گرفته شده است. گویا نزدیکترین معادل آن واژه pakhta باشد که نام پنبه در ترکی جغتایی است. " در اینجا دو لغزش بنیادی رخ داده است. اولاً گویش کانتونی که هیرت معمولاً در تلاش به منظور بازسازی وضعیت آواشناختی چین در دوران باستان دست به دامنش می شود در واقع نمایانگر زبان چینی باستان نیست بلکه تنها گویشی است امروزی در مرحله پیشرفته ای از تباهی آواشناختی. آواهای چینی باستان را تنها با بهر گیری از فرهنگهای آوایی چینی و بر مبنای داده های زبان شناسی تاریخی مقایسه ای زبانهای هند و چینی می توان بازسازی کرد. حتی در گویش کانتونی po - tie را pak - tip تلفظ می کنند و پیش شرطی که در اینجا هست این است که الگوی اصلی بیگانه این واژه باید به یک صوت لبی ختم شود. آوایش کهنِ نه pak - ta ، که bak - dzip یا *bak - dip است که هیچ ارتباطی با pakhta ندارد. از این گذشته، به هیچ روی نمی توان واژه بیگانه ای را که در دوره هان در چین پدیدار می شود با واژه یکی از گویشهای کمابیش جدید ترکی پیوند داد، بویژه از آن رو که داده های چینی مربوط به این نام هیچ جا به ترکان نمی رسد؛ فزون بر اینکه واژه pakhta در اصل فارسی است نه ترکی. 3 اینکه واژه tie ، آن طور که شاوان گفته است، 4 ربطی به پنبه داشته باشد درست نمی نماید؛ اما با توجه به وصف گیاه در Nan ši5 یا Lian šu6، می توان پذیرفت که نام po - tie بعدها بر پنبه گذاشته شده باشد.
با توجه به اینکه po - tie در دوران باستان *bak - dib تلفظ می شده است، نشد ندارد که جزء بک، bak یادگاری از پمبک، pambak ( ’’پنبه‘‘ ) در فارسی میانه، پنبه، panpa [کذا در متن] در فارسی جدید ( بمبگ، bambag در زبان آسی، بمبک، bambak در زبان ارمنی ) باشد. چنانچه این فرض را بپذیریم، نام چینی po - tie ( برابر . . .

کمخا. در هندی کمخاب، چینی کمخاو، kim - xwa، برتولد لوفر، ساینو - ایرانیکا، ص. 539. قسمی پارچه که تمام یا گلها و خطوط آن از تار و پود سیمین یا زرین باشد. یادداشت مرحوم دهخدا. م. و. د.
زری پارچه ای است بافته شده از زر؛ تارو پود این پارچه از ابریشم وگلابتون است . علاوه بر جنس الیاف ، رنگرزی گیاهی و اصالت طرح و نقش زری موجب شده است که این محصول هنری ارزشمند و منحصر به فرد جایگاه ویژه ای را درهنرهای سنتی ایران به خوداختصاص دهد. پارچه زری در انواع گوناگون : لُپه باف ، دارایی و اطلسی بافته می شود . بته جقه ای ، اسلیمی ، اسلیمی ماری ، اسلیمی ماری ، اسلیمی درهم ، گلهای افشان ، ماهی درهم ، مناظر بزم رزم و شکارگاه رایج ترین نگاره ها در پارچه زری هستند .
...
[مشاهده متن کامل]

مخمل پارچه ای است که از نخ ابریشم یا پنبه و گاه با تارو پودی از زر وسیم تهیه می شود و یک روی آن صاف و روی دیگرش دارای پُرزهای کوتاه ، متراکم و لطیف است . مخمل به دوگونه ساده وبرجسته بافته می شود.

تاریخچه
ایران از نظرپیدایش و سیر تحول و تکامل پارچه های منقوش یکی از برجسته ترین ملل جهان است . نخستین شواهد تاریخی مربوط به هزاره پنجم قبل از میلاد درناحیه سه گابی ( سگابی ) کردستان است که در ظروف محتوی اجساد کودکان ، قطعات پارچه یافت شده است .
درهزاره سوم قبل ازمیلادازحفاریهای تپه حصاردامغان وشوش ( خوزستان ) بقایای پارچه هایی که درون مقابروجودداشته یابه دوراشیاء پیچیده شده، همینطورابزارنساجی ماننددوک نخ ریسی و میله مفرغی مخصوص پارچه بافی بدست آمده است .
هخامنشیان دربافت پارچه های پشمی نرم و لطیف مشهور بوده اند. بافت پارچه هایی که درمتن عناصر تزئینی آنها نخهای گلابتون به کار می رفت را به دوهزارسال پیش نسبت داده اند . در دوره ساسانی پارچه بافی ایران شهرت جهانی پیدا کرد. تأثیرهنرپارچه بافی چین، تکمیل آن به وسیله پارچه بافان ایرانی وانتقال روشهای جدید درچله کشی دستگاه نساجی و بافت از راه ایران به ایتالیا و شمال اروپا دراین دوره صورت گرفت . در دوره اسلامی نقوش حیوانات مانن شیر ، عنقا و عقاب که زربفت شده اند بخصوص از دوره سلجوقی به بعد رایج شد .
از پارچه هایی که درقروت اولیه اسلامی از تارو پود ابریشم و زر ونقوش رنگین بافته می شد می توان به : نگار ، طراز ، ملحم ، سقلاطون ، قصب ، مثقل اشاره کرد . دردوره ایلخانیان کارخانه متعدد پارچه بافی درتبریزشیراز ، شوشتر ، نیشابور و طوس وجود داشت و استادان پارچه بافی دربافت پارچه های اطلس ، زربفت و زرکش مهارت داشتند و پارچه های ابریشمی گیلان ، خراسان ، یزد و کرمان بسیار نفیس وگرانبها بود .
درقرن دهم هجری بافته های کارخانه های پارچه بافی نیشابور ، اصفهان ، شوشتر ، شیراز ، کاشان بخصوص یزد دارای ارزش فوق العاده ای بود . پارچه های ابریشمی ، مخمل ، زرباف و پارچه های قلمکار پنبه ای این کارگاهها شهرت داشت .
در دوره صفویه پارچه های زرو سیم باف بخصوص برای لباس بانوان و تزئین معماری داخلی اندرون منازل به کار می رفت . شاه عباس صفوی تمامی هنرمندان زری باف را برای تأسیس کارگاه های زری بافی به اصفهان دعوت کرد که موجب بافت پارچه هایی ارزشمند و متنوع گردید. پارچه های ابریشمی زرباف دارای انواعی چون " پارچه زرباف یک رو " ، " پارچه زرباف دو رو " و " مخمل زرباف " نقشدار بود که در رنگهای متنوع بافته می شد .
در دوره قاجار به دلیل استقبال از منسوجات ماشینی خارجی ، از میزان تقاضای پارچه های ایرانی کاسته و کارگاههای پارچه بافی رونق گذشته خود را ازدست داد . با این حال بافت چارچه های مخمل و زری ، ترمه و شال در یزد ، کاشان و کرمان ادامه یافت .
در دوره پهلوی نشان کمتری از کارگاههای سنتی پارچه بافی در دست است و پارچه هایی چون ترمه و مخمل توسط ماشین های اتوماتیک نساجی بافته می شد که تاکنون نیز به همین منوال ادامه دارد . در بررسی تاریخی هنر مخمل و زری بافی دراین دوره با نام "استاد محمد خان نقشبند" که به بازسازی مجدد کارگاه مخمل و زری بافی ( درسال 1305 شمسی ) به طریق سنتی همت گماشت ، آشنا می شویم . استاد محمد صادق و نواده اش استاد حبیب اله طریقی کار وی را ادامه دادند . هم اکنون آنچه بعنوان کارگاههای سنتی مخمل و زری بافی برجای مانده منحصرا" زیر نظر سازمان میراث فرهنگی کشور درشهرهای تهران ، کاشان و یزد به بافت پارچه های اصیل ونفیس اشتغال دارند .

بپرس