زرکاری. [ زَ] ( ص نسبی ) تذهیبی. طلاکاری. زرنگارشده : کارگاهی به زیب و زرکاری رنگ ناری و نقش سمناری.نظامی.حجله و بزمه ای به زرکاری حجله عودی و بزمه گلناری.نظامی.رجوع به زرکار، زر و دیگر ترکیبهای آن شود.