زروع
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) کاشتن زراعت کردن . ۲ - ( اسم ) کشتکاری کاشت زراعت . ۳ - ( صفت ) کاشته کشت جمع زروع .
زرع کشتها
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی زُرُوعٍ: زراعتها
معنی ذَرْواً: پراکنده کردنی (شگفت)
معنی ذَرُواْ: رها کنید
ریشه کلمه:
زرع (۱۴ بار)
معنی ذَرْواً: پراکنده کردنی (شگفت)
معنی ذَرُواْ: رها کنید
ریشه کلمه:
زرع (۱۴ بار)
wikialkb: زُرُوع
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید