زروانیان
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرقه که افراد آن از آیین زروانی پیروی می کردند
پیشنهاد کاربران
zarathustra و zoroastra در زبان های اروپایی دو نام اند برای زرتشت. واژه اولی را میتوان بصورت زیر تفکیک نمود و به ریشه آن دست یافت : zarath ust ra با تلفظ ذرات اوست را. طوریکه پیداست این نام یک عبارت به زبان فارسی است که از چهار کلمه ساخته شده است و دو معنا دارد؛ یکی اینکه : ذرات به او تعلق دارند و دیگری :
... [مشاهده متن کامل]
او از ذرات تشکیل شده است. با اندکی تفکر می توان دریافت که این عبارت بیان کننده یک جهان بینی می باشد، یعنی ذره ای بودن هستی. نام دوم یعنی zoroastra هم به صورت زیر قابل تفکیک و تحلیل می باشد : zor o ast ra با تلفظ: زور او است را. این عبارت هم از چهار کلمه فارسی ساخته شده است که دو معنا دارد ؛ یکی اینکه : زور یا نیرو به او تعلق دارد و دیگری : او زور یا نیرو است. این عبارت درست مثل عبارت اول در بالا اشاره به یک جهان بینی دیگری دارد، یعنی نیرو بودن یا نیرومند بودن هستی . والدین زرتشت این دو باور و یا جهان بینی ایرانیان باستان را به صورت نام روی فرزند خود نهاده اند به امید اینکه به همراه نام او در حافظه تاریخ حفظ شوند و بقاء یابند. متفکر یونانی به نام دموکریت ذرات ایرانی ها را به صورت مفرد اتم نامید و آنرا زیر نام خویش در حافظه تاریخ ثبت و حفظ نمود. zoroastra طور دیگری هم تلفظ و تفسیر شده است، بصورت : zoro astra که یک واژه ترکیبی است که از دو کلمه ساخته شده است یکی به زبان فارسی و دیگری به زبان یونانی: زورو آسترا. به معنای ستاره نیرومند که اشاره به خورشید دارد. مورخین و پژوهشگران ایرانی در طول تاریخ جذب این تفسیر شده اند و دو تحلیل و تفسیر بالا را در نظر نگرفته اند. کلمه atom به احتمال قوی در اصل و ریشه به صورت " آتم " بوده است و آ حرف اول کلمه آغاز و تُم یا تَم به معنای تم یا مه و یا بخار و دود اولیه یا آغازین. درمورد ایزد زروان یا خدای زمان و تقدیر و جبر گرایی ایرانیان باستان میتوان گفت که انسان موجودی است مختار ، اما این اختیار محدود است در چهار چوب قوانین طبیعت و قوانین و مقررات اجتماعی و درجه و سطح تعلیم و تربیت و آگاهی و مهارت انفرادی و اجتماعی . انسان در این چهار چوب ها و در سه بعد مکانی و کلیه جهات آن می تواند قدم بردارد و حرکت کند، اما در بعد زمان بر تمامی وجود او جبر مطلق حکمفرماست. انسان اگر کلیه دانش و تکنیک و توان خودرا روی هم جمع کند و بخواهد که به کمک آن یک لحظه زمان را به سمت آینده شتاب دهد و یا یک لحظه آنرا به سمت گذشته برگرداند و یا یک لحظه آنرا متوقف نماید، کلیه سعی و کوشش وی در این زمینه بی ثمر و باطل خواهد بود. لذا زمانیکه صحبت و بحث از جبر و اختیار و آزادی به میان می آید، بهتر است که چنین بحث هایی همراه با مفاهیم زمان و مکان صورت گیرند. لذا میتوان با اطمینان خاطر باور داشت که خداوند اختیار و آزادی ما انسان ها را تنها به ابعاد و جهات مکان محدود نموده و در بعد زمان هیچگونه اختیاری به ما اعطاء نفرموده است. هر قدمی که به هر سوی برداریم در آینده فرود می آید. نتیجه اینکه تقدیر گرایی ایرانیان اگر درست و صحیح مورد بررسی قرار بگیرد هیچگونه دارای بار منفی نیست. اما تقدیر گرایی و توکل به خداوند هردو به معنای دست روی دست گذاشتن و منفعل بودن نیست بلکه امیدوار بودن به قضا و قدر الاهی و آنهم باید بدون انتظار امداد های غیبی باشد. خداوند متعال هیچگاه یک دندان افتاده را از نو سبز نمیکند، ژن های خفته باید دوباره از خواب بیدار شوند و وظیفه خودرا از نو آغاز کنند و خداوند وظیفه این بیداری را به عهده خود انسان گذاشته است. لذا باور به سرنوشت و تقدیر گرایی را نباید با خمیازه کشیدن و تسبیح چرخاندن و ذکر اسماء و صفات اهورامزدا و الله یکی به پنداریم .
... [مشاهده متن کامل]
او از ذرات تشکیل شده است. با اندکی تفکر می توان دریافت که این عبارت بیان کننده یک جهان بینی می باشد، یعنی ذره ای بودن هستی. نام دوم یعنی zoroastra هم به صورت زیر قابل تفکیک و تحلیل می باشد : zor o ast ra با تلفظ: زور او است را. این عبارت هم از چهار کلمه فارسی ساخته شده است که دو معنا دارد ؛ یکی اینکه : زور یا نیرو به او تعلق دارد و دیگری : او زور یا نیرو است. این عبارت درست مثل عبارت اول در بالا اشاره به یک جهان بینی دیگری دارد، یعنی نیرو بودن یا نیرومند بودن هستی . والدین زرتشت این دو باور و یا جهان بینی ایرانیان باستان را به صورت نام روی فرزند خود نهاده اند به امید اینکه به همراه نام او در حافظه تاریخ حفظ شوند و بقاء یابند. متفکر یونانی به نام دموکریت ذرات ایرانی ها را به صورت مفرد اتم نامید و آنرا زیر نام خویش در حافظه تاریخ ثبت و حفظ نمود. zoroastra طور دیگری هم تلفظ و تفسیر شده است، بصورت : zoro astra که یک واژه ترکیبی است که از دو کلمه ساخته شده است یکی به زبان فارسی و دیگری به زبان یونانی: زورو آسترا. به معنای ستاره نیرومند که اشاره به خورشید دارد. مورخین و پژوهشگران ایرانی در طول تاریخ جذب این تفسیر شده اند و دو تحلیل و تفسیر بالا را در نظر نگرفته اند. کلمه atom به احتمال قوی در اصل و ریشه به صورت " آتم " بوده است و آ حرف اول کلمه آغاز و تُم یا تَم به معنای تم یا مه و یا بخار و دود اولیه یا آغازین. درمورد ایزد زروان یا خدای زمان و تقدیر و جبر گرایی ایرانیان باستان میتوان گفت که انسان موجودی است مختار ، اما این اختیار محدود است در چهار چوب قوانین طبیعت و قوانین و مقررات اجتماعی و درجه و سطح تعلیم و تربیت و آگاهی و مهارت انفرادی و اجتماعی . انسان در این چهار چوب ها و در سه بعد مکانی و کلیه جهات آن می تواند قدم بردارد و حرکت کند، اما در بعد زمان بر تمامی وجود او جبر مطلق حکمفرماست. انسان اگر کلیه دانش و تکنیک و توان خودرا روی هم جمع کند و بخواهد که به کمک آن یک لحظه زمان را به سمت آینده شتاب دهد و یا یک لحظه آنرا به سمت گذشته برگرداند و یا یک لحظه آنرا متوقف نماید، کلیه سعی و کوشش وی در این زمینه بی ثمر و باطل خواهد بود. لذا زمانیکه صحبت و بحث از جبر و اختیار و آزادی به میان می آید، بهتر است که چنین بحث هایی همراه با مفاهیم زمان و مکان صورت گیرند. لذا میتوان با اطمینان خاطر باور داشت که خداوند اختیار و آزادی ما انسان ها را تنها به ابعاد و جهات مکان محدود نموده و در بعد زمان هیچگونه اختیاری به ما اعطاء نفرموده است. هر قدمی که به هر سوی برداریم در آینده فرود می آید. نتیجه اینکه تقدیر گرایی ایرانیان اگر درست و صحیح مورد بررسی قرار بگیرد هیچگونه دارای بار منفی نیست. اما تقدیر گرایی و توکل به خداوند هردو به معنای دست روی دست گذاشتن و منفعل بودن نیست بلکه امیدوار بودن به قضا و قدر الاهی و آنهم باید بدون انتظار امداد های غیبی باشد. خداوند متعال هیچگاه یک دندان افتاده را از نو سبز نمیکند، ژن های خفته باید دوباره از خواب بیدار شوند و وظیفه خودرا از نو آغاز کنند و خداوند وظیفه این بیداری را به عهده خود انسان گذاشته است. لذا باور به سرنوشت و تقدیر گرایی را نباید با خمیازه کشیدن و تسبیح چرخاندن و ذکر اسماء و صفات اهورامزدا و الله یکی به پنداریم .
zaurvan ؛ zurvan از این دو واژه اولی را میتوان بصورت " زا اور وان " و یا " زا اور فن " تلفظ کرد و دومی را بصورت " زور ون " و یا " زور فن " . واژه ur یا اور شهری است در سرزمین سومریان ماقبل باستان و به
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
معنای اولیه و آغازین می باشد. za یا زا مخفف کلمه زایش در زمان فارسی . van وان یا فن دو معنی دارد؛ اولی به معنای سرچشمه و دیگری به معنای هنر یا خلاقیت و یا تکنیک. ترکیب این سه واژه به صورت " زا اور وان " میتواند به معنای " سرچشمه آغازین زایش یا آفرینش " باشد و ترکیب آنها بصورت " زا اور فن " به معنای " زایش اولین هنر " یا اولین کار. ترکیب دو واژه دوم بصورت " زور وان " و یا " زور فن " می توانند به معنای سرچشمه نیرو و یا سرچمه هنر یا کار باشند. در واژه urmazd با تلفظ اور مزد، پس وند مزد به احتمال قریب به یقین به معنای مولود یا تولد یافته است و بهمراه پیشوند ur یا اور به معنای اولین تولد یافته یا مولود آغازین. امروز هنوز اندیشمندان به این حقیقت دست نیافته اند که مفاهیم بیزمانی و بیمکانی مترادف و هم معنای عدم وجود زمان و مکان نیستند بلکه همزاد های دوقلوی زمانمکان که بهمراه همدیگر نوسانگر های بنیادی هشت قطبی یا هشت بعدی را تشکیل می دهند. ذرات و امواج نور و انرژی و جرم قالب هایی پایدار اند که در اولین لحظات وقوع مه بانگ و انبساط کیهانی حدود هشت تا ده در صد از پودر ظریف و نرم نوسانگر ها در آنها ریخته شده و محبوس گردیده اند و بقیه آنها که قالب ریزی نشده اند، انرژی و ماده تاریک را تشکیل داده اند. لذا انرژی و نور از اصالت اولیه برخوردار نیستند بلکه ثانویه. درست همانطوریکه بیزمانی و بیمکانی از صفات خداوند محسوب می شوند، زمان و مکان هم صفات خداوند می باشند و هرکدام نیمی از واقعیت عینی هستند. به این معنا که خداوند همین حالا و همین جا در عین واحد هم به صورت واقعیت عینی به ظهور رسیده است که توسط حواس پنجگانه قابل دریافت و درک می باشد و هم به صورت واقعیت محض و غیبی حضور دارد و به تنهایی از راه حواس پنجگانه غیر قابل دریافت و درک می باشد و درک این بخش از هستی و وجود خداوند نیازمند قوای ادراکی فهم و عقل پخته و بیدار و هوشیار و آگاه می باشد. یک لایه ژرف تر زیر تار و پود ظریف و نرم ذرات هشت بعدی نوسانگر های زمانمکان و بیزمانی بیمکانی عنصر عشق نهفته است که هویت آن نه تنها میل و گرایش بلکه مایه و یا عنصر ساختاری هم هست. به این معنا که ساختار جسمانی خداوند از عنصر عشق می باشد و این عشق پس از نزول در قدم اول به ذرات چهار بعدی زمانمکان و ذرات چهار بعدی بیزمانی و بیمکانی و در قدم دوم در ذرات زیر اتمی و انرژی قالب ریزی شده است که از ترکیب آنها بعدا در طول تکامل کیهان و طبیعت حیات ایجاد شده است. یک لایه ژرفتر زیر مایه یا عنصر عشق ، دانش و قدرت و آگاهی و فهم و عقل و احساسات و افکار و خیالات و اوهامات مطلق و بیکران خداوند نهفته است. واژه سانسکریت دهر به معنای زمان نمی باشد بلکه به معنای طول عمر. طول عمر موجودات زنده و نظام های غیر زنده دهر های جزئی اند و طول عمر کیهان و کیهان ها دهر های کلی و طول عمر خود خداوند که در برگیرنده کلیه دهر های جزئی و کلی است، دهر مطلق و بیکران می باشد که نه آغاز دارد و نه پایان. دهر ها یا طول عمر ها خواه دهر های جزئی و خواه کلی کیهانی توسط زمان نسبی انشتاین رقم زده نمی شوند بلکه توسط لحظات ازل و ابد که طول هر کدام از آنها برابر با طول لحظه حال می باشد و آن برابر است با 10 بتوان منهای 43 ثانیه که در علم فیزیک به زمان پلانک معروف است. این دو لحظه بسیار کوتاه نیروی محرکه کل هستی بیکران می باشند و اگر وجود نداشته باشند، هستی و وجود از حرکت باز خواهند ایستاد. لذا این دو لحظه تجلی قدرت بیکران خداوند اند که محتوای کلیه جهان های نزولی و صعودی را بطور همسان و همزمان و خستگی ناپذیر لحظه به لحظه به سوی آینده و حالت بهشتی معاد حرکت می دهد و هیچ چیزی را در زمان ماضی یا گذشته پشت سر خود باقی نمی گذارد و هیچ چیزی هم نمی تواند از لحظه حال سبقت بگیرد و زود تر از بقیه قدم در زمان مستقبل یا آینده بگذارد. حرکت نزولی و صعودی هستی های محدود و متناهی در چهار چوب و مرز و محیط های ثابت و پایدار جهان های موازی و بیشمار، بطور آنالوگ یا پیوسته صورت نمیگیرد بلکه بطور دیجیتال یا منقطع یعنی منزل به منزل ؛ وادی به وادی ؛ شهر عشق پس از شهر عشق و یا ایستگاه بعد از ایستگاه . روند طی این منازل بیشمار ازطریق وقوع مه بانگ های متوالی و بیشمار بر اثر نوسانات متوالی انقباض و انبساط هستی و وجود به وقوع می پیوندند. تعداد منازل 7 عدد می باشند. اما چرخه یا دوره هفت پله ای آنها که همیشه در قدم 8 ام در سطحی برتر و کمال یافته تر از سطح قبلی به ظهور می رسند، از دیدگاه محدود انسانی بیشمار اند. کلیه افراد انسانی به هنگام فرا رسیدن لحظه اجل مرگ به خواب ژرف فرو می روند و بطور همزمان در عالم روئیا بیدار میگردند و به اعضای خانواده 10 عضویی خویش می پیوندند و در بین کلیه پیشینیان و آیندگان خود به زندگی مشغول می شوند و آن حیات در سطح کمال ایده آل بهشتی خواهد بود و مملو از صلح و صفا و سلامتی و لذت و شادمانی و سعادت و خوشبختی ، بدون اینکه یک لحظه پیر و یا ضعیف و بیمار شوند. برای هر فرد انسانی آن حیات تا زمانی ادامه خواهد یافت که در قدم هشتم نوبت خوابیدن در عالم روئیا و بیداری در منزل واقعی و عینی دنیوی فرا رسد. بیایید تا " افسانه نوین آفرینش" را جایگزین افسانه های باستان و ماقبل باستان نماییم. ما ایرانیان که از قدیم و ندیم به افسانه سازی علاقه مند بوده ایم. در زندگی های بعدی بطور کامل با افسانه های قدیمی آشنا خواهیم شد.