باد زره گر شده ست آب مسلسل زره
ابر شده خیمه دوز باغ مسلسل خیم.
منوچهری ( یادداشت ایضاً ).
از زره گر، زره طلب نه جوال.سنائی ( ایضاً ).
ای زلف یار من زرهی یا زره گری یا پیش تیر غمزه دلبر زره دری.
ادیب صابر ( ایضاً ).
در ملک دشمن از تف قهر تو آب تیغز انگشتهای دست زره گر فروچکد.
طالب آملی ( آنندراج ).
رجوع به زره و دیگر ترکیبهای آن شود.