زره موی

لغت نامه دهخدا

زره موی. [ زَ / زِ رِه ْ ] ( ص مرکب ) زره مو. کسی که بر روی خویشتن موی خود را بسان زره سازدو بدان روی را بپوشاند. ( ناظم الاطباء ). || کسی که موی مجعد داشته باشد یا مجعد سازد... ( آنندراج ). کسی که موی حلقه حلقه و زیبا دارد :
شد سپر از دست عقل تا ز کمین عتاب
تیغ جفا برکشید ترک زره موی من.
سعدی.
آب ازنسیم باد زره پوش گشته ست
مفتون زلف یار زره موی خوشتر است.
سعدی.
منش با خرقه پشمین کجا اندر کمند آرم
زره موئی که مژگانش ره خنجرگزاران زد.
حافظ ( دیوان چ قزوینی ص 104 ).
رجوع به زره شود.

فرهنگ فارسی

زره مو کسیکه بر روی خویشتن موی خود را بسان زره سازد و بدان روی را بپوشاند

پیشنهاد کاربران

بپرس