زرنگی کردن


معنی انگلیسی:
to(try to)be clever

پیشنهاد کاربران

مردانگی نرینگی را به رخ کشید
او گفت خواهر او رابرد کارش رو دستش داد برادر بی عرضه اش نتونست کاری کند