زرش

لغت نامه دهخدا

زرش. [ ] ( اِخ ) ( طلا ) لفظی است فارسی. کتاب استر 5:10، و او زوجه هامان بود که او را بر ارتکاب شرارت مشورت همی داد. ( قاموس کتاب مقدس ).

پیشنهاد کاربران

زَرِش=زریدن.
زریدن هم از زر می آید و زر برابر با ارزش است و زریدن هم برابر با ارزش کردن یا همان زیاد کردن می دهد.
این واژه پادسو ( مخالف ) کاهش است. کاهش هم کاهیدن است و کاه هم برابر چیزی بی ارزش و پادسوی زر ( طلا ) است و کاهیدن برابر بی ارزش کردن و یا همان کم کردن است.
...
[مشاهده متن کامل]

می توان واژه های دیگری هم ساخت:
زر=زیاد، با ارزش
زرید=زیاد کرد، افزایید
زرنده=افزاینده، زیاد کننده
بِزَر=زیاد کم، بیفزای
زریدن=زیاد کردن، افزاییدن
زرش=زیاد شدن، افزایش

بپرس