زرساوه

فرهنگ عمید

۱. ریزه های زر، سونش زر.
۲. زرخالص.

پیشنهاد کاربران

زر ساوه ؛ زر سرخ خرده باشد چون گاورسه. ( لغت فرس اسدی چ دبیرسیاقی ص 172 ) . براده و سونش طلا و نقره باشد و زر ریزه و خرده و شکسته را نیز گویند. ( برهان ) . زری که مانند ارزن خرد و سرخ رنگ باشد. ( فرهنگ فارسی معین ) . یعنی خورده زر که به سوهان کردن ریخته باشد، و زرگران سهاله گویند. ( فرهنگ رشیدی ) :
...
[مشاهده متن کامل]

چو زر ساوه چکان ایژک از او لیکن چو بنشستی
شدی زر ساوه چون سیمین پشیزه غیبه جوشن.
شهید بلخی ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .
باد را کیمیای زر که داد
که از او زر ساوه گشت گیا.
فرخی ( بنقل لغت فرس ) .
رجوع به ترکیب قبل شود.

بپرس