زرساز. [ زَ ] ( نف مرکب ) ترجمه صیاغ... است. ( آنندراج ) ( بهارعجم ). زرگر. ( ناظم الاطباء ) : از آن زر می برد استاد زرسازکه با کفشیر پیوندد بهم باز.امیرخسرو ( از آنندراج ).