زرسا

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

زرسا. [ زَ ] ( اِ مرکب ، ص مرکب ) زرمانند. || بوته. || زر گداخته. || ریزه زر. ( ناظم الاطباء ). بهمه معانی رجوع به لسان العجم شعوری ج 2 ص 28 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس