( زرزرة ) زرزرة. [ زَ زَ رَ ] ( ع مص ) ثابت گردیدن در جای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بانگ کردن زرزور. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به زرزور شود. || دوام کردن کسی بر خوردن زرزور. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
ثابت گردیدن در جای بانگ کردن مرغ دوام کردن کسی بر خوردن زرزور