زردشتی آیین. زردشتی، آیین
زردشتی، آیین
دین رسمی ایران باستان. معمول بر این است که آن را آیینی ثنوی یا دوبُنی بدانند، اما امروزه محققان به دو دوره برای این دین قائلند: الف. دین زردشتی گاهانی ب. دین زردشتی ساسانی. آیین زردشتی گاهانی از اهورا مزدا آفریدگار نیکی یاد می کند، که جهان مینوی و مادی را آفرید. جهان مادی جلوه ای از جهان مینوی است و هر چیز در این جا پیش نمونه ای در آن عالم دارد. تمامی بدی ها به اهریمن نسبت داده می شود، اما هیچ گاه صفت آفرینندگی به او اطلاق نمی شود، در حقیقت عمل اهریمن نوعی نبود عمل اهورایی است. بیماری، نبود سلامتی است، خشکسالی، نبود باروری است. از این رو بسیاری از محققان به نوعی یکتاپرستی در آیین زردشتی اولیه باور دارند. طبقات مختلف روحانیت نیز جای چندانی در این آیین ندارند و امور مربوط به پرستش و نذورات به سادگی برگزار می شود. آیین زردشت در دورۀ ساسانی با باورهای مغان در آمیخت و به یک دین ثنوی کامل تبدیل شد، یعنی دو آفریننده دربرابر هم قرار گرفتند؛ اهورا و اهریمن. در کنار اهورا یا اورمزد تعدادی از ایزدان بومی ایران نیز دوباره احیاء شدند که آناهیتا، بهرام، میترا از آن جمله اند. اضافه شدن ایزدان کار پرستش و نیایش را پیچیده تر می کرد از این رو نیاز به یک طبقۀ روحانی احساس شد و مغان که یکی از اقوام مادها بودند این حرفه را به خود اختصاص دادند، کم کم وضع قوانین فقهی سخت و مراسم طولانی و پیچیده نیایش و تطهیر این دین را از سادگی و همه پسندی خارج کرد. این آمیختگی و پیچیدگی باعث بروز بدعت هایی در دین گردید و مذاهبی چون زروانیگری مزدکی و مانّویت از آن به وجود آمد. اهورامزدا در انجام امور دنیوی از کمک هفت موجود مینوی که امشاسپندان نامیده می شوند برخوردار است و در مقابل، اهریمن نیز از کمک هفت دیو به نام کَمّارگان سود می برد که با امشاسپندان دوبه دو در ستیزند. اصول دین زردشت بر کردار نیک (= هووَرْشت)، گفتار نیک (= هوخْت) و پندار نیک (= هومَت) استوار است. پاکیزگی و راستگویی از ارکان اصلی این دین به شمار می رود و دروغ بزرگ ترین دشمن بشریّت به حساب می آید. بنابه آموزۀ زردشت، انسان در نبرد علیه پلیدی و اهریمن همکار خداست و با نیایش و عمل نیک می تواند او را یاری رساند تا بر شر چیره شود. احترام به عناصر چهارگانه خصوصاً آب و آتش چنان است که بسیاری آنان را آتش پرست خوانده اند.تاریخ. آیین زردشت را به دو دوره پیش و پس از اسلام نیز تقسیم کرده اند: دوره نخست از زمان گرویدن گشتاسب پادشاه اساطیری بلخ به آیین زردشت و نبردهای او با سایر ایرانیان مهرپرست و غیر زردشتی آغاز می شود و با سقوط ساسانیان پایان می گیرد. این دوره، زمانه پرفراز و نشیبی برای این آیین است. براساس اسناد موجود در تخت جمشید و الواح به دست آمده می توان هخامنشیان را غیر زردشتی دانست. چنین به نظر می رسد که آنان پیرو دینی چندخدایی بودند، اما از آن جا که دارای تساهل دینی بودند، این آیین را نیز ارج می نهادند. تنها کتیبه ای متعلق به خشایارشا که به کتیبۀ دَئِوَ (= دیوها) معروف است حاکی از زردشتی شدن این پادشاه و خراب شدن بتکده های گوناگون توسط او است. در روزگار سلوکی وجود یونانیان و مقدونیان در ایران و هجوم فرهنگ هلنی و هرمسی آمیختگی هایی در دین پدید آورد که آثار اُسْتانِسْ زردشتی گواه روشنی بر این مدعا است. آنچه به دست اشکانیان رسید ملغمه ای از دین زردشت به همراه باورهای هلنی بود که به فرمان بلاش جمع آوری شد. اما همچنان در این زمان نیز تنوع دین در ایران به چشم می خورد و توجه به زردشت تنها علاقۀ چند پادشاه را به خود معطوف می دارد. دورۀ ساسانی، روزگار علو درجه آیین زردشت محسوب می شود. ساسانیان نخستین حکمرانانی هستند که یک دین را دین رسمی کشور معرفی می کنند و با سایر عقاید از در ناسازگاری درمی آیند. در دورۀ ساسانی برای طبقه بندی اجتماعی به چهار بخش روحانی، سپاهی، دبیر و دهقان بنیان دینی ساخته می شود و برای هر کدام آتشکده و آتشی خاص در نظر گرفته می شود. مراسم دینی پیچیده و طولانی می گردد و کم کم فشارهای موبدان مردم را از دین گریزان می کند و به سمت آیین هایی چون یهودیت، مسیحیت و بودا می کشاند. آیین زردشت روبه ضعف می گراید و حملۀ اعراب مسلمان به ایران و تسلط بر این کشور تیر خلاص را بر بدن این دین به ضعف گراییده می نشاند. دین اسلام با خصایص همه پسندش باعث شد تا بسیاری از زردشتیان ایمان از دست داده را به خود جذب کند، جزیه های سنگین نیز گروهی دیگر را از این دین بری ساخت، فشار اعراب حاکم بر غیر مسلمانان چنان بود که سرانجام گروهی از زردشتیان به هند کوچیدند و در آن جا به نام «پارسیان هند» مشهور شدند. از سوی دیگر زردشتیان باقی مانده مجبور شدند تا به لحاظ اعتقادی با مسلمانان هم وطن خود مباحثه نمایند. آن ها برای پاسخ گویی به ایرادات غیر زردشتیان کتاب های بسیار نگاشتند و مفاهیم جدیدی را به کار گرفتند. آیین زردشت از قرن ۳ق به بعد کم کم در برخی جاها رنگ و بوی اسلامی گرفت و برخی از آدابش به نوعی تفسیر شد که به مذاق مسلمانان خوش آید. تفسیرنویسی بر اوستا و اصول فقهی ساسانی نیز در این زمان صورت پذیرفت. از سوی دیگر زردشتیان مقیم هند نیز کم کم تحت تأثیر عقاید هندوها قرار گرفته و در اعتقادات و آداب خود تغییراتی دادند. تغییرات چه در هند و چه در ایران تا حدودی ناشی از همزیستی با غیر زردشتیان و تا حدودی نیز ناشی از جبر مکانی و موقعیتی آنان بود که آن ها را وامی داشت آداب خود را ساده تر، محدودتر و بی سر وصداتر انجام دهند. از آن هنگام تا کنون پیوسته از جمعیت زردشتیان کاسته شده است.
آداب تطهیر. در آیین زردشت سه نوع طهارت وجود دارد: ۱. پادیاب: معمول ترین روش طهارت است و روزانه انجام می شود. در این روش، دست و صورت و پا را می شویند، در حین شست وشو نام اورمزد را بر زبان جاری می کنند و دعای «اشم و هو» می خوانند. پادیاب پس از بیدارشدن از خواب، قبل از خوردن غذا و قبل از خواندن نمازهای روزانه انجام می شود. ۲. ناهن: این نوع طهارت مخصوص کودکانی است که به سن تکلیف می رسند و به این منظور مراسم «نوزود» برای آن ها برپا می شود، ضمناً هنگام اولین مراسم «سدره پوشی» و ازدواج نیز این نوع طهارت انجام می شود. در این روش باید یک موبد حضور داشته باشد، خاکستری از مجمر آتش به جلوی پیشانی می مالند سپس آب دعا خوانده شده در حین خواندن دعای توبه بر بدن فرد مورد طهارت ریخته می شود. درگذشته قبل از ریختن آب، «گومیز» که آمیخته از آب و ادرار گاو بود بر بدن می مالیدند. ۳. برشنوم: سخت ترین نوع طهارت است. این نوع طهارت مخصوص کسانی است که با جسد سر و کار دارند یا گناه بزرگی مرتکب شده اند. موبدان به هنگام ارتقاء مقام باید این نوع شست وشو را انجام دهند. برشنوم در مکان خاصی انجام می شود و ۹ شبانه روز طول می کشد در طی این مراسم چندین فصل از یسنا خوانده می شود، بدن فرد با هیچ جا نباید تماس حاصل کند ضمناً باید در معرض نور خورشید قرار بگیرد، در صورتی که هر یک از امور انجام نشود و در مورد مردان اگر در طول شب به خواب بروند تمام مراسم باید از اول انجام پذیرد. این کار در ابتدا بسیار مفصل بود و احتیاج به چند موبد و سگ داشت، اما امروزه بسیار ساده تر انجام می شود.
آیین های نیایش آب زوهْر و آتش زوهْر. آتش زوهر به هنگام جشن های گاهنبار و چهارمین روز پس از مرگ و تهیۀ آتش بهرام انجام می گیرد. آتش زوهر به منظور قدرت دادن به آتش انجام می گیرد. به این منظور پیه یا دنبۀ گوسفند را در حالی که یسنا می خوانند همراه با چوب های خوشبو بر آتش می نهند. در مورد آب زوهر در حین خواندن یسنا موبدی که زوت نامیده می شود مقداری «پراهوم» درست می کند که مخلوطی است از شیر، آب انار و شیرۀ گیاه هوم. آنگاه در حال خواندن اوراد مخصوص آن را در آب می ریزد تا آب قدرتمند شود. در مراسم یسن گیری چوب های برسم به «پراهوم» آغتشه می شوند و دعاهای یسنا خوانده می شود. دُرُون به نوعی نان فطیر گفته می شود که در مراسم شکرگزاری مورد استفاده قرار می گیرد. قطعه ای کره یا گوشت سرخ کرده نیز روی این نان می نهادند و موبد در طی مراسم بعد از خواندن دعا از آن می خورد. دعای مربوط به دُرُون را قبل از خوردن غذا نیز می خوانند. سپس غذا در سکوت خورده می شود زیرا صحبت کردن در حین غذا گناه محسوب می شود. پس از خوردن غذا و شستن دست و دهان نیز دوباره این دعا خوانده می شود. نمازهای روزانه عبارت اند از سروش باژ سرشب، دعایی است که قبل از خواب و رفتن به رختخواب خوانده می شد و سروش باژ یا نیرنگ دست شو، دعایی است که پس از بیداری و هنگام شستن دست ورو خوانده می شود. خورشید نیایش، نمازی است که سه بار در روز یعنی صبحگاه، ظهر و هنگام غروب خورشید خوانده می شد. مهرنیایش نیز سه بار در روز و بلافاصله پس از خورشید نیایش خوانده می شد. به هنگام سحر نماز دیگری که «هوشبام» نام دارد نیز ادا می گردید. علاوه بر این ها نیز «نیرنگ کُشتی بستن» به هنگام بستن کمربند (کشتی) پس از برخاستن از خواب، پس از قضای حاجت و غذاخوردن خوانده می شد. ضمناً پس از گرمابه نیز این دعا خوانده می شد. نمازهای دیگر عبارت اند از ماه نیایش که سه بار در ماه خوانده می شد: هنگام ماه کامل، ماه نیمه و هلال ماه. آبان نیایش در روز دهم هر ماه خوانده می شد. در روز چهارم، دهم، سی ام و سر سال متوفی دعای دهمان آفرین خوانده می شود. آفرینگان گهنبار در پنج روز هر یک از گاهنبارها خوانده می شود. سه دعای اشم و هو، یثا اهووئیریو، ینگهه هاتام، دعاهای کوتاه و مشهوری هستند که خواندنشان ثواب دارد و به هر دلیلی قابل خواندن هستند، قبل از شروع هر کاری باید اشم و هو خواند، برای دعاکردن در حق کسی می توان یکی از ادعیه را برخواند، همین طور برای خواستگاری رفتن، خریدکردن و غیره می توان این دعاها را خواند.
گاهنبارها. شش جشن که مربوط به آفرینش های شش گانه اهورامزدا است و در آن ها یاد این آفرینش ها گرامی داشته می شود: میدیورزم گاه، گاهنبار آفرینش آسمان از ۱۱ تا ۱۵ اردیبهشت؛ میدیوشم گاه، گاهنبار آفرینش آب از ۱۱ تا ۱۵ تیرماه؛ ئپتیی شهیم گاه، گاهنبار آفرینش زمین از ۲۶ تا ۳۰ شهریور؛ ایاسریم گاه، گاهنبار آفرینش گیاه از ۲۶ تا ۳۰ مهر؛ میدیاریم گاه، گاهنبار آفرینش جانوران از ۱۶ تا ۲۰ دی؛ هَمَسَپدمَدَم گاه، گاهنبار آفرینش انسان، پنج روز بهیزک یا خمسۀ مسترقه. هر گاهنبار پنج روز طول می کشد. جشن دیگر مهرگان است که برابر با روز ۱۶ مهرماه یعنی روز مهر است. مهرگان دومین عید بزرگ زردشتیان پس از نوروز است و مراسم آن نیز شبیه به نوروز است. جشن سده، در شب یازدهم بهمن برپا می شد و آتش افروزی از مراسم آن است به جز این ها هرگاه نام ماه و نام روز یکی می شد جشنی به نام همان روز گرفته می شد، مثل تیرگان، خردادگان. جشن اسپندارمذ یا مزدگیران، عید مخصوص زنان که در پنجم اسفند برگزار می شود و مردان به زنان هدیه می دهند.
آیین تدفین. در آیین زردشت خاک محترم دانسته می شود و با گذاشتن جسد که ناپاک دانسته می شود آن را آلوده نمی کنند. درگذشته مرده ها را در مکان هایی سرباز در ارتفاعات خارج شهر قرار می دادند که استودان خوانده می شدند، این اجساد در معرض لاشخورها و گرگ ها قرار می گرفتند تا گوشت آن ها به مصرف حیوانات برسد. امروزه پارسیان هند بالای پشت بام مکانی خاص با قرار دادن مواد منفجره در بدن متوفی آن را نابود می کنند. در ایران اجساد را در تابوت های فلزی قرار می دهند و دفن می کنند تا با تجزیه شدن خاک را آلوده نکنند. مرده کش ها «نساسالار» خوانده می شوند و از ناپاک ترین افراد به شمار می آیند و حق مراوده با دیگران را ندارند. از آن جا که زردشتیان معتقدند روان تا سه روز برفراز جسد می نشیند، مرده را در روز چهارم دفن می کنند و در طی این سه روز با دادن غذا و خواندن دعا و ادعیه خاص می کوشند تا رضایت روان را به دست آوردند و توشه ای همراه او نمایند. در طول سه روز پس از مرگ متوفی، نزدیکان او روزۀ گوشت می گیرند و روز چهارم با طلوع خورشید با اجرای مراسم نذورات به آتش و خوردن گوشت قربانی به مراسم پایان می دهند. سپس در روز دهم یشت اَشَوان کنند، یعنی پرهیزگاران را بستانید، تا یک سال هر ماه برای مرده «گیتی خرید» نمایند، یعنی به کسی پول دهند تا به نیت درگذشته نماز و نیایش به جا آورد. آنگاه برای درگذشته مراسم سالگرد بگیرند، از آن پس تنها در سالگرد فوت او مراسم برپا می دارند.
آیین های نوزود و سدره پوشی. هر کودک زردشتی در سنی خاص باید رسماً به آیین درآید. این سن در دختران بین هفت تا نه سال و در پسران بین هفت تا پانزده سال است. به این منظور جشنی گرفته می شود و طی مراسم خاصی و خواندن نیرنگ کشتی بستن و یسنا موبد کُشتی بر کمر آن ها می بندد و سُدره بر تنشان می کند. سُدره پیراهنی سفید است که تا زانو می رسد، آستین های کوتاه دارد و بی یقه است، چاکی روی سینه آن است که در انتهایش کیسه ای دوخته شده که «کرفه دان» نام دارد. کُشتی بندی است سفید و باریک از ۷۲ نخ تشکیل شده است که به شش رشتۀ دوازده نخی تقسیم می شود. این بند را سه بار دور کمر می پیچند، در دور دوّم دو گره در جلو و در دور سوم دو گره در پشت می زنند. در گره اول به هستی اهورامزدا در گره دوم به حقانیت دین مزدیسنا در گره سوم به پیامبری زردشت و در گره چهارم به اصول دین یعنی گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک گواهی می دهد.
زردشتی، آیین
دین رسمی ایران باستان. معمول بر این است که آن را آیینی ثنوی یا دوبُنی بدانند، اما امروزه محققان به دو دوره برای این دین قائلند: الف. دین زردشتی گاهانی ب. دین زردشتی ساسانی. آیین زردشتی گاهانی از اهورا مزدا آفریدگار نیکی یاد می کند، که جهان مینوی و مادی را آفرید. جهان مادی جلوه ای از جهان مینوی است و هر چیز در این جا پیش نمونه ای در آن عالم دارد. تمامی بدی ها به اهریمن نسبت داده می شود، اما هیچ گاه صفت آفرینندگی به او اطلاق نمی شود، در حقیقت عمل اهریمن نوعی نبود عمل اهورایی است. بیماری، نبود سلامتی است، خشکسالی، نبود باروری است. از این رو بسیاری از محققان به نوعی یکتاپرستی در آیین زردشتی اولیه باور دارند. طبقات مختلف روحانیت نیز جای چندانی در این آیین ندارند و امور مربوط به پرستش و نذورات به سادگی برگزار می شود. آیین زردشت در دورۀ ساسانی با باورهای مغان در آمیخت و به یک دین ثنوی کامل تبدیل شد، یعنی دو آفریننده دربرابر هم قرار گرفتند؛ اهورا و اهریمن. در کنار اهورا یا اورمزد تعدادی از ایزدان بومی ایران نیز دوباره احیاء شدند که آناهیتا، بهرام، میترا از آن جمله اند. اضافه شدن ایزدان کار پرستش و نیایش را پیچیده تر می کرد از این رو نیاز به یک طبقۀ روحانی احساس شد و مغان که یکی از اقوام مادها بودند این حرفه را به خود اختصاص دادند، کم کم وضع قوانین فقهی سخت و مراسم طولانی و پیچیده نیایش و تطهیر این دین را از سادگی و همه پسندی خارج کرد. این آمیختگی و پیچیدگی باعث بروز بدعت هایی در دین گردید و مذاهبی چون زروانیگری مزدکی و مانّویت از آن به وجود آمد. اهورامزدا در انجام امور دنیوی از کمک هفت موجود مینوی که امشاسپندان نامیده می شوند برخوردار است و در مقابل، اهریمن نیز از کمک هفت دیو به نام کَمّارگان سود می برد که با امشاسپندان دوبه دو در ستیزند. اصول دین زردشت بر کردار نیک (= هووَرْشت)، گفتار نیک (= هوخْت) و پندار نیک (= هومَت) استوار است. پاکیزگی و راستگویی از ارکان اصلی این دین به شمار می رود و دروغ بزرگ ترین دشمن بشریّت به حساب می آید. بنابه آموزۀ زردشت، انسان در نبرد علیه پلیدی و اهریمن همکار خداست و با نیایش و عمل نیک می تواند او را یاری رساند تا بر شر چیره شود. احترام به عناصر چهارگانه خصوصاً آب و آتش چنان است که بسیاری آنان را آتش پرست خوانده اند.تاریخ. آیین زردشت را به دو دوره پیش و پس از اسلام نیز تقسیم کرده اند: دوره نخست از زمان گرویدن گشتاسب پادشاه اساطیری بلخ به آیین زردشت و نبردهای او با سایر ایرانیان مهرپرست و غیر زردشتی آغاز می شود و با سقوط ساسانیان پایان می گیرد. این دوره، زمانه پرفراز و نشیبی برای این آیین است. براساس اسناد موجود در تخت جمشید و الواح به دست آمده می توان هخامنشیان را غیر زردشتی دانست. چنین به نظر می رسد که آنان پیرو دینی چندخدایی بودند، اما از آن جا که دارای تساهل دینی بودند، این آیین را نیز ارج می نهادند. تنها کتیبه ای متعلق به خشایارشا که به کتیبۀ دَئِوَ (= دیوها) معروف است حاکی از زردشتی شدن این پادشاه و خراب شدن بتکده های گوناگون توسط او است. در روزگار سلوکی وجود یونانیان و مقدونیان در ایران و هجوم فرهنگ هلنی و هرمسی آمیختگی هایی در دین پدید آورد که آثار اُسْتانِسْ زردشتی گواه روشنی بر این مدعا است. آنچه به دست اشکانیان رسید ملغمه ای از دین زردشت به همراه باورهای هلنی بود که به فرمان بلاش جمع آوری شد. اما همچنان در این زمان نیز تنوع دین در ایران به چشم می خورد و توجه به زردشت تنها علاقۀ چند پادشاه را به خود معطوف می دارد. دورۀ ساسانی، روزگار علو درجه آیین زردشت محسوب می شود. ساسانیان نخستین حکمرانانی هستند که یک دین را دین رسمی کشور معرفی می کنند و با سایر عقاید از در ناسازگاری درمی آیند. در دورۀ ساسانی برای طبقه بندی اجتماعی به چهار بخش روحانی، سپاهی، دبیر و دهقان بنیان دینی ساخته می شود و برای هر کدام آتشکده و آتشی خاص در نظر گرفته می شود. مراسم دینی پیچیده و طولانی می گردد و کم کم فشارهای موبدان مردم را از دین گریزان می کند و به سمت آیین هایی چون یهودیت، مسیحیت و بودا می کشاند. آیین زردشت روبه ضعف می گراید و حملۀ اعراب مسلمان به ایران و تسلط بر این کشور تیر خلاص را بر بدن این دین به ضعف گراییده می نشاند. دین اسلام با خصایص همه پسندش باعث شد تا بسیاری از زردشتیان ایمان از دست داده را به خود جذب کند، جزیه های سنگین نیز گروهی دیگر را از این دین بری ساخت، فشار اعراب حاکم بر غیر مسلمانان چنان بود که سرانجام گروهی از زردشتیان به هند کوچیدند و در آن جا به نام «پارسیان هند» مشهور شدند. از سوی دیگر زردشتیان باقی مانده مجبور شدند تا به لحاظ اعتقادی با مسلمانان هم وطن خود مباحثه نمایند. آن ها برای پاسخ گویی به ایرادات غیر زردشتیان کتاب های بسیار نگاشتند و مفاهیم جدیدی را به کار گرفتند. آیین زردشت از قرن ۳ق به بعد کم کم در برخی جاها رنگ و بوی اسلامی گرفت و برخی از آدابش به نوعی تفسیر شد که به مذاق مسلمانان خوش آید. تفسیرنویسی بر اوستا و اصول فقهی ساسانی نیز در این زمان صورت پذیرفت. از سوی دیگر زردشتیان مقیم هند نیز کم کم تحت تأثیر عقاید هندوها قرار گرفته و در اعتقادات و آداب خود تغییراتی دادند. تغییرات چه در هند و چه در ایران تا حدودی ناشی از همزیستی با غیر زردشتیان و تا حدودی نیز ناشی از جبر مکانی و موقعیتی آنان بود که آن ها را وامی داشت آداب خود را ساده تر، محدودتر و بی سر وصداتر انجام دهند. از آن هنگام تا کنون پیوسته از جمعیت زردشتیان کاسته شده است.
آداب تطهیر. در آیین زردشت سه نوع طهارت وجود دارد: ۱. پادیاب: معمول ترین روش طهارت است و روزانه انجام می شود. در این روش، دست و صورت و پا را می شویند، در حین شست وشو نام اورمزد را بر زبان جاری می کنند و دعای «اشم و هو» می خوانند. پادیاب پس از بیدارشدن از خواب، قبل از خوردن غذا و قبل از خواندن نمازهای روزانه انجام می شود. ۲. ناهن: این نوع طهارت مخصوص کودکانی است که به سن تکلیف می رسند و به این منظور مراسم «نوزود» برای آن ها برپا می شود، ضمناً هنگام اولین مراسم «سدره پوشی» و ازدواج نیز این نوع طهارت انجام می شود. در این روش باید یک موبد حضور داشته باشد، خاکستری از مجمر آتش به جلوی پیشانی می مالند سپس آب دعا خوانده شده در حین خواندن دعای توبه بر بدن فرد مورد طهارت ریخته می شود. درگذشته قبل از ریختن آب، «گومیز» که آمیخته از آب و ادرار گاو بود بر بدن می مالیدند. ۳. برشنوم: سخت ترین نوع طهارت است. این نوع طهارت مخصوص کسانی است که با جسد سر و کار دارند یا گناه بزرگی مرتکب شده اند. موبدان به هنگام ارتقاء مقام باید این نوع شست وشو را انجام دهند. برشنوم در مکان خاصی انجام می شود و ۹ شبانه روز طول می کشد در طی این مراسم چندین فصل از یسنا خوانده می شود، بدن فرد با هیچ جا نباید تماس حاصل کند ضمناً باید در معرض نور خورشید قرار بگیرد، در صورتی که هر یک از امور انجام نشود و در مورد مردان اگر در طول شب به خواب بروند تمام مراسم باید از اول انجام پذیرد. این کار در ابتدا بسیار مفصل بود و احتیاج به چند موبد و سگ داشت، اما امروزه بسیار ساده تر انجام می شود.
آیین های نیایش آب زوهْر و آتش زوهْر. آتش زوهر به هنگام جشن های گاهنبار و چهارمین روز پس از مرگ و تهیۀ آتش بهرام انجام می گیرد. آتش زوهر به منظور قدرت دادن به آتش انجام می گیرد. به این منظور پیه یا دنبۀ گوسفند را در حالی که یسنا می خوانند همراه با چوب های خوشبو بر آتش می نهند. در مورد آب زوهر در حین خواندن یسنا موبدی که زوت نامیده می شود مقداری «پراهوم» درست می کند که مخلوطی است از شیر، آب انار و شیرۀ گیاه هوم. آنگاه در حال خواندن اوراد مخصوص آن را در آب می ریزد تا آب قدرتمند شود. در مراسم یسن گیری چوب های برسم به «پراهوم» آغتشه می شوند و دعاهای یسنا خوانده می شود. دُرُون به نوعی نان فطیر گفته می شود که در مراسم شکرگزاری مورد استفاده قرار می گیرد. قطعه ای کره یا گوشت سرخ کرده نیز روی این نان می نهادند و موبد در طی مراسم بعد از خواندن دعا از آن می خورد. دعای مربوط به دُرُون را قبل از خوردن غذا نیز می خوانند. سپس غذا در سکوت خورده می شود زیرا صحبت کردن در حین غذا گناه محسوب می شود. پس از خوردن غذا و شستن دست و دهان نیز دوباره این دعا خوانده می شود. نمازهای روزانه عبارت اند از سروش باژ سرشب، دعایی است که قبل از خواب و رفتن به رختخواب خوانده می شد و سروش باژ یا نیرنگ دست شو، دعایی است که پس از بیداری و هنگام شستن دست ورو خوانده می شود. خورشید نیایش، نمازی است که سه بار در روز یعنی صبحگاه، ظهر و هنگام غروب خورشید خوانده می شد. مهرنیایش نیز سه بار در روز و بلافاصله پس از خورشید نیایش خوانده می شد. به هنگام سحر نماز دیگری که «هوشبام» نام دارد نیز ادا می گردید. علاوه بر این ها نیز «نیرنگ کُشتی بستن» به هنگام بستن کمربند (کشتی) پس از برخاستن از خواب، پس از قضای حاجت و غذاخوردن خوانده می شد. ضمناً پس از گرمابه نیز این دعا خوانده می شد. نمازهای دیگر عبارت اند از ماه نیایش که سه بار در ماه خوانده می شد: هنگام ماه کامل، ماه نیمه و هلال ماه. آبان نیایش در روز دهم هر ماه خوانده می شد. در روز چهارم، دهم، سی ام و سر سال متوفی دعای دهمان آفرین خوانده می شود. آفرینگان گهنبار در پنج روز هر یک از گاهنبارها خوانده می شود. سه دعای اشم و هو، یثا اهووئیریو، ینگهه هاتام، دعاهای کوتاه و مشهوری هستند که خواندنشان ثواب دارد و به هر دلیلی قابل خواندن هستند، قبل از شروع هر کاری باید اشم و هو خواند، برای دعاکردن در حق کسی می توان یکی از ادعیه را برخواند، همین طور برای خواستگاری رفتن، خریدکردن و غیره می توان این دعاها را خواند.
گاهنبارها. شش جشن که مربوط به آفرینش های شش گانه اهورامزدا است و در آن ها یاد این آفرینش ها گرامی داشته می شود: میدیورزم گاه، گاهنبار آفرینش آسمان از ۱۱ تا ۱۵ اردیبهشت؛ میدیوشم گاه، گاهنبار آفرینش آب از ۱۱ تا ۱۵ تیرماه؛ ئپتیی شهیم گاه، گاهنبار آفرینش زمین از ۲۶ تا ۳۰ شهریور؛ ایاسریم گاه، گاهنبار آفرینش گیاه از ۲۶ تا ۳۰ مهر؛ میدیاریم گاه، گاهنبار آفرینش جانوران از ۱۶ تا ۲۰ دی؛ هَمَسَپدمَدَم گاه، گاهنبار آفرینش انسان، پنج روز بهیزک یا خمسۀ مسترقه. هر گاهنبار پنج روز طول می کشد. جشن دیگر مهرگان است که برابر با روز ۱۶ مهرماه یعنی روز مهر است. مهرگان دومین عید بزرگ زردشتیان پس از نوروز است و مراسم آن نیز شبیه به نوروز است. جشن سده، در شب یازدهم بهمن برپا می شد و آتش افروزی از مراسم آن است به جز این ها هرگاه نام ماه و نام روز یکی می شد جشنی به نام همان روز گرفته می شد، مثل تیرگان، خردادگان. جشن اسپندارمذ یا مزدگیران، عید مخصوص زنان که در پنجم اسفند برگزار می شود و مردان به زنان هدیه می دهند.
آیین تدفین. در آیین زردشت خاک محترم دانسته می شود و با گذاشتن جسد که ناپاک دانسته می شود آن را آلوده نمی کنند. درگذشته مرده ها را در مکان هایی سرباز در ارتفاعات خارج شهر قرار می دادند که استودان خوانده می شدند، این اجساد در معرض لاشخورها و گرگ ها قرار می گرفتند تا گوشت آن ها به مصرف حیوانات برسد. امروزه پارسیان هند بالای پشت بام مکانی خاص با قرار دادن مواد منفجره در بدن متوفی آن را نابود می کنند. در ایران اجساد را در تابوت های فلزی قرار می دهند و دفن می کنند تا با تجزیه شدن خاک را آلوده نکنند. مرده کش ها «نساسالار» خوانده می شوند و از ناپاک ترین افراد به شمار می آیند و حق مراوده با دیگران را ندارند. از آن جا که زردشتیان معتقدند روان تا سه روز برفراز جسد می نشیند، مرده را در روز چهارم دفن می کنند و در طی این سه روز با دادن غذا و خواندن دعا و ادعیه خاص می کوشند تا رضایت روان را به دست آوردند و توشه ای همراه او نمایند. در طول سه روز پس از مرگ متوفی، نزدیکان او روزۀ گوشت می گیرند و روز چهارم با طلوع خورشید با اجرای مراسم نذورات به آتش و خوردن گوشت قربانی به مراسم پایان می دهند. سپس در روز دهم یشت اَشَوان کنند، یعنی پرهیزگاران را بستانید، تا یک سال هر ماه برای مرده «گیتی خرید» نمایند، یعنی به کسی پول دهند تا به نیت درگذشته نماز و نیایش به جا آورد. آنگاه برای درگذشته مراسم سالگرد بگیرند، از آن پس تنها در سالگرد فوت او مراسم برپا می دارند.
آیین های نوزود و سدره پوشی. هر کودک زردشتی در سنی خاص باید رسماً به آیین درآید. این سن در دختران بین هفت تا نه سال و در پسران بین هفت تا پانزده سال است. به این منظور جشنی گرفته می شود و طی مراسم خاصی و خواندن نیرنگ کشتی بستن و یسنا موبد کُشتی بر کمر آن ها می بندد و سُدره بر تنشان می کند. سُدره پیراهنی سفید است که تا زانو می رسد، آستین های کوتاه دارد و بی یقه است، چاکی روی سینه آن است که در انتهایش کیسه ای دوخته شده که «کرفه دان» نام دارد. کُشتی بندی است سفید و باریک از ۷۲ نخ تشکیل شده است که به شش رشتۀ دوازده نخی تقسیم می شود. این بند را سه بار دور کمر می پیچند، در دور دوّم دو گره در جلو و در دور سوم دو گره در پشت می زنند. در گره اول به هستی اهورامزدا در گره دوم به حقانیت دین مزدیسنا در گره سوم به پیامبری زردشت و در گره چهارم به اصول دین یعنی گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک گواهی می دهد.
wikijoo: زردشتی،_آیین