زردبه
لغت نامه دهخدا
زردبة. [ زَ دَ ب َ ] ( ع اِ ) عمل خفه کردن. ( ناظم الاطباء ).قال ابوبکر و یقال : زردمه و زردبه ؛ اذا عصر حلقه. قال : و کان ابوحاتم یقول : الزردمة بالفارسیة «الدمه »؛ای اخذ بنفسه و حکی عنه فی موضع الاخرانه. قال : اصله «زیردمه »؛ ای تحت النفس. ( المعرب جوالیقی ص 173 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید