زردابه

لغت نامه دهخدا

زردابه. [ زَ ب َ / ب ِ ] ( اِ مرکب ) آبی که از بعض جراحات چون زردزخم و جز آن تراود. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). زرداب. آب زرد :
اشکی که بباراند از دیده غریبی
آن جز همه زردابه و جز خون جگر نیست.
؟ ( از جهانگشای جوینی ).
رجوع به ترکیب آب زرد، در ذیل کلمه زرد شود. || زردچوبه. سپرک. زریر. ( مقدمة الادب زمخشری ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آب زرد رنگی که بعد از زخم شدن جایی از بدن در اطراف زخم دیده می شود را زدابه می گویند.
زردابه مایع زرد رنگ برآمده از جراحت است.
بحث زردابه در ابواب فقه
عنوان یاد شده در باب طهارت به کار رفته است.
حکم فقهی زدابه
زردابه پدید آمده در اطراف زخم در صورتی که خون، یا آمیخته به خون بودن آن معلوم نباشد، پاک و در غیر این صورت نجس است، مگر آنکه استحاله و تبدیل به پوست شده باشد.


پیشنهاد کاربران

بپرس