زردگوشی. [ زَ ] ( حامص مرکب ) بی غیرتی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). عمل زردگوش : همی خواهد که سازد بوالهوس از سرخ رویانت سیه رو باد هر کو کرد آخرزردگوشی را.ظهوری ( از آنندراج ).رجوع به زردگوش شود.