مباش در پی زینت که طره زرتار
به فرق مرده دلان شمع بر مزاربود.
صائب ( از آنندراج ).
|| زربفت. ( فرهنگ فارسی معین ). || که تار زرین دارد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). تارهایی برنگ زر چون گیسوی زرتار و اشعه زرتار آفتاب و جز اینها : بگشود گره ز زلف زرتار
محبوبه نیلگون عماری.
دهخدا.