معنی انگلیسی:
weaver of brocades
لغت نامه دهخدا
زرباف. [ زَ ] ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) زربفت. ( فرهنگ فارسی معین ). زربافته. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). زربفت و قماش زردوزی. ( آنندراج ). قسمی از پارچه که به تار زربافته اند و زردوزی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به زربفت شود.
فرهنگ معین
(زَ ) (ص مف . ) نک زربفت .