من خود از گنجهای پنهانی
وقت حاجت کنم زرافشانی.
نظامی.
مرد قصاب از آن زرافشانی صید من شد چو گاو قربانی.
نظامی.
چو از منزل زرافشانی بپرداخت ز جلاب و شکر نزلی دگر ساخت.
نظامی.
|| کنایه از تابیدن به انوار طلائی. نورپاشی : شمع که هر شب به زرافشانی است
زیر قبا زاهد پنهانی است.
نظامی.
رجوع به زرافشان شود.