زراغنگ

لغت نامه دهخدا

زراغنگ. [ زَ غ َ ] ( اِ ) زمین ریگناک بوده و زراغن نیز گویند. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 263 ). زراغن است که زمین ریگناک و سخت باشد. ( از برهان ). زمین ریگناک باشد. ( اوبهی ) ( از شرفنامه منیری ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
زمین زراغنگ و راه درازش
همه سنگلاخ و همه شوره یکسر.
عسجدی ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 236 ).
ز فیض ابر دستت آب حیوان
برآمد از زمینهای زراغنگ.
شمس فخری ( از جهانگیری ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) زمین ریگ ناک و زخم .
زمین ریگناک بوده و زراغن نیز گویند

فرهنگ عمید

زمین سخت، ریگزار: زمین زراغنگ و راه درازش / همه سنگلاخ و همه شوره یکسر (عسجدی: ۳۸ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس