هر آن کس که بود او ز تخم زراسب
بیامد به ایوان آذرگشسب.
فردوسی.
رجوع به یشتها ج 1 ص 265، ج 2 ص 198 و زرسپ وماده بعد شود.زراسب. [ زَ اَ ] ( اِخ ) نام مبارزی از ایران بود. ( برهان ). نام مبارزی ایرانی که به رزم افراسیاب به خیل کیخسرو بود. ( شرفنامه منیری ).