زرادخانه

/zarrAdxAne/

مترادف زرادخانه: اسلحه خانه، قورخانه

معنی انگلیسی:
arsenal

لغت نامه دهخدا

زرادخانه. [ زَرْ را ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) سلاح خانه. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). محل اسلحه و ذخایر و مهمات نظامی. قورخانه. اسلحه خانه. جبه خانه. جیباخانه. ( فرهنگ فارسی معین ). اسلحه خانه. ( ناظم الاطباء ). قورخانه . ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). فرهنگستان ایران این کلمه را بجای قورخانه پذیرفته و آن مکانی برای نگاهداری ذخائر و مهمات ارتش است :
زرادخانه تو بود هشتصد کلات
انبارخانه تو بود هشتصد حصار.
منوچهری.
شبیخون کرد و همه سپاه او را بکشت و مال اوی و خزائن و ستوران بگرفت و زرادخانه. ( تاریخ سیستان ). اما شرط آن است که از زرادخانه پنجهزار اشتر بار سلاح... فرستاده آید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 74 ). فوجی غلام قوی ، مقدار هزاروپانصد بار باید و سواری هشتهزار از تفاریق گزیده تر و ده پیل و آلت قلعه گشادن و اشتری پانصد زرادخانه. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 464 ). چون به چوکانی رسید دو سه روز مقام بود تا بنه و زرادخانه و پیلان و لشکر دررسیدند. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 570 ). چندین چیز خواسته شد از آلت جنگ بیابان و اسب و شتر و زرادخانه و جامه. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 602 ).
خواهم ز بخت یکدلش در عرش بینم منزلش
زرادخانه بابلش مربط خراسان بینمش.
خاقانی.
داری کمال عقل پی زور و زر مشو
زرادخانه یافته ای دوکدان مخواه.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 376 ).
خزانه فرستاد وزرادخانه تا با سلطان به نواحی کرج مصاف داد. ( راحة الصدور راوندی ). و مراکب راهوار و... بسیار و زرادخانه و آلات بیت الشراب. ( جهانگشای جوینی ).
تیغ در زرادخانه اولیاست
دیدن ایشان شما را کیمیاست.
مولوی.

فرهنگ فارسی

جبه خانه، اسلحه خانه، انباراسلحه، کارخانه سلاح
( اسم ) محل اسلحه و ذخایر و مهمات نظامی قور خانه اسلحه خانه جبه خانه جیبا خانه .

فرهنگ معین

( ~. نِ ) [ معر. ] (اِمر. ) انبار مهمات و اسلحه .

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] مجموعۀ تسلیحات و جنگ افزاری یک کشور.
۲. اسلحه خانه، انبار اسلحه.

فرهنگستان زبان و ادب

{armoury, arsenal} [علوم نظامی] مکانی که در آن سلاح ذخیره می شود

دانشنامه عمومی

زَرّادخانه، به محل ساخت، تعمیر، ذخیره و نگهداری اسلحه و مهمات نظامی گفته می شود. از زرادخانه های مشهور، می توان زرّادخانهٔ کرملین را نام برد.
در دوران قاجار، بیشتر واژهٔ ترکیبی ترکی فارسی قورخانه بدین منظور به کار می رفته است، ولی، فرهنگستان زبان اول، واژه فارسی زراد را به جای واژه ترکی قور پذیرفت؛ البته پیشتر هم در متون فارسی از این واژه استفاده شده است؛ برای نمونه:
( از منوچهری دامغانی ) .
( از مولوی ) .
بیهقی نیز، در تاریخ بیهقی، در توصیف رفتن امیری به مکانی به نام چوگانی در نزدیکی ولوالج ( کندوز امروزی ) می نویسد: «امیر به تعجیل تر برفت و به پیلانروان یک روز مُقام کرد، و از پژغوژک بگذشت چون به چوگانی رسید دو سه روز مُقام بود تا بُنه و زرادخانه و لشکر دررسیدند. »[ ۱]
در زبان های اروپایی اغلب از واژهٔ arsenal، که تغییرشکل یافتهٔ واژهٔ عربی ( به عربی: «دارالصِّناعَة» ) است برای این مفهوم استفاده می کنند. [ ۲] زَرّاد به معنی زره گر، زره ساز است و واژه ای است عربی شده از ریشهٔ فارسی زره ( یا زره گر ) . این واژه معنی کلی اسلحه ساز را هم می دهد.
عکس زرادخانه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

armory (اسم)
اسلحه خانه، زراد خانه، قورخانه، کارخانهء اسلحه سازی

armoury (اسم)
اسلحه خانه، زراد خانه، قورخانه، کارخانهء اسلحه سازی

arsenal (اسم)
انبار، زراد خانه، قورخانه، مهمات جنگی

فارسی به عربی

ترسانة
مستودع السلاح

پیشنهاد کاربران

انبار مهمات
غور به لری باتلاق را گویند
غورخانه به لری.
زراد عربی شده زره گر یا زره ساز است ( و زره باف ) .
بجای زراد خانه بگویم زره خانه! ( زره سرا، زره گاه )

قورخانه نیز ترکی است، ولی تخشایی پارسی هست.
زرادگاه . [ زَرْ را ] ( اِ مرکب ) زرادگه . جائی که زره سازند. ( فرهنگ فارسی معین ) . || زرادخانه . جایگاه ساز و برگ جنگ . سلاح خانه . محل نگهداری وسائل و مهمات جنگی :
تا دیدم آن دوات پراز کلک تیغ فعل
زرادگاه رستم دستان شناسمش .
خاقانی .
رجوع به زراد و زرادخانه شود.
Arsenal = Armory = Armoury
زَرّادخانه، به محل ساخت، تعمیر، ذخیره و نگهداری اسلحه و مهمات نظامی گفته می شود. از زرادخانه های مشهور، می توان زرّادخانهٔ کرملین را نام برد
پیرامون واژه
در دوران قاجار، بیشتر واژهٔ ترکیبی ترکی فارسی قورخانه بدین منظور به کار می رفته است، ولی، فرهنگستان زبان اول، واژه فارسی زراد را به جای واژه ترکی قور پذیرفت؛ البته پیشتر هم در متون فارسی کم از این واژه استفاده نشده است؛ برای نمونه:
...
[مشاهده متن کامل]

زرّادخانهٔ تو بُوَد هشتصد کَلات انبارخانهٔ تو بُوَد هشتصد حصار
( از منوچهری دامغانی ) .
تیغ در زرّادخانه یْ اولیاست دیدن ایشان شما را کیمیاست
( از مولوی ) .
بیهقی نیز، در تاریخ بیهقی، در توصیف رفتن امیری به مکانی به نام چوگانی در نزدیکی ولوالج ( کندوز امروزی ) می نویسد: �امیر به تعجیل تر برفت و به پیلانروان یک روز مُقام کرد، و از پژغوژک بگذشت چون به چوگانی رسید دو سه روز مُقام بود تا بُنه و زرادخانه و لشکر دررسیدند. �
در زبان های اروپایی اغلب از واژهٔ arsenal، که تغییرشکل یافتهٔ واژهٔ عربی ( به عربی: �دارالصِّناعَة� ) است برای این مفهوم استفاده می کنند. زَرّاد به معنی زره گر، زره ساز است و واژه ای است عربی شده از ریشهٔ فارسی زره ( یا زره گر ) . این واژه معنی کلی اسلحه ساز را هم می دهد.
Arsenal
Location where weapons and ammunition are made, stored, repaired etc
An arsenal is a place where arms and ammunition are made, maintained and repaired, stored, or issued, in any combination, whether privately or publicly owned. Arsenal and armoury ( British English ) or armory ( American English ) are mostly regarded as synonyms, although subtle differences in usage exist.
A sub - armory is a place of temporary storage or carrying of weapons and ammunition, such as any temporary post or patrol vehicle that is only operational in certain times of the day.

اسلحه خانه

بپرس