زر مشت افشار

پیشنهاد کاربران

زر مشت افشار ؛ زری بود که چون کسری ̍ بدست بیفشردی نرم شدی. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 159 ) . همان طلای دست افشار است که در خزانه پرویز بود و مانند موم نرم میشد، چنانکه هر صورتی که می خواستند از آن می ساختند. گویند اهل صنعت اکسیر آن را به این مرتبه رسانیده بودند. ( برهان ) . گویند که قدری زر بوده در خزانه خسروپرویز مانند موم نرم ، که هر صورتی از آن خواستندی بی آتش [ ساختندی ]. ( از جهانگیری ) . پارچه طلائی که پرویز داشت و چون موم نرم بود، از آن هرچه خواستی بساختی. ( فرهنگ رشیدی ) . گویند پارچه ای زر بوده که پرویز آن را داشته و مانند موم نرم بوده و آنرا دست افشار نیز می گفته اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
...
[مشاهده متن کامل]

با درفش کاویان و طاقدیس
زر مشت افشار و شاهانه کمر.
رودکی ( از لغت فرس اسدی ص 159 ) .
زر مشت افشار بودی بوسه او را بها
سبلت آورد و سرای تیز مشت افشار شد.
سوزنی ( از جهانگیری ) .
رجوع به زر دست افشار شود.

یا طلای مشت افشار
خسرو پرویز قطعه طلایی شگفت انگیز داشت که آن را طلای مشت افشار می نامید. این قطعه طلا به اندازهٔ مشت پادشاه و مثل موم نرم بود. این قطعه طلا را از معدنی در تبت استخراج کرده بودند و دویست مثقال وزن داشت.

بپرس