زر زم

لغت نامه دهخدا

زرزم. [ زَ زَ ] ( اِخ ) از قرای معروف بلخ است در شش فرسخی شهر و فعلاً مخروبه است. ( از الانساب سمعانی ).

گویش مازنی

/zerzem/ زنبور

پیشنهاد کاربران

زرزم در زبان مازندرانی یعنی زنبور عسل
برخی گویش های زبان مازندرانی به زنبور عسل میگن ززم و برخی گویش های زبان مازندرانی میگن عسل مَهَز یا عسل ماهاز یا عسل ماز یا عسل مَغَز
مَهَز و ماهاز و ماز و مَغَز در زبان مازندرانی یعنی مگس
کنگلی در زبان مازندرانی یعنی زنبور
زرزم ( زنبور در استان مازندران شهر بهشهر )
کنگلی ( زنبور در استان مازندران شهر بابل )
زنبور در زبان مازنی

بپرس