زر خالص

جدول کلمات

ساو

پیشنهاد کاربران

زر رُشتی ؛ زر خالص. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ جهانگیری ) . و رجوع به رُشت شود.
شهروا
زر سارا ؛ زر خالص. زر بی بار :
چه حاصل زانکه دانی کیمیا را
مس خودرا نکردی زر سارا.
جامی ( از شعوری ) .
ساو. . .
زر خالص: طلای ناب.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۸۶ ) .
شش سری. [ ش َ / ش ِ س َ ] ( ص نسبی ) زر خالص تمام عیار. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) . زر خالص را گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) . زر خالص را گویند و در رشیدی آمده که بتی بدست یکی از سلاطین اسلام در افتاد که شش سر بر او نقش کرده بودند و آن را بشکستند زر و طلای آن خالص بی غل و غش بود لهذا زر خالص را زر شش سری خواندند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( غیاث اللغات ) :
...
[مشاهده متن کامل]

آن می و جام بین بهم گویی دست شعوذه
کرده ز سیم ده دهی صره ٔ زر شش سری.
خاقانی.
تن بشکن نه دریی گو مباش
زر بفکن شش سریی گو مباش.
نظامی.
شش سری:زری بوده است که نقش شش نفر در پشت و روی آن ضرب شده بود این سکه در دوره ی بیزانس در زمان قدرت رومانس چهارم ( 1072 - 1067 ) در قسطنطنیه زده شده و جنس سکه از طلای خالص و به قطر 27 میلیمتر است .
( ( تن بشکن نه دریئی گو مباش
زر بفکن شش سریئی گو مباش ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 384 . )

جو

بپرس