زر تلی

لغت نامه دهخدا

زر تلی. [ زَ رِ ت ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زر طلا را گویند. ( برهان ). زر تمام عیار. زر خالص. ( آنندراج ). زر پاک است و طلا معرب آن است. ( انجمن آرا ). زر خالص. ( ناظم الاطباء ). صحیح زر طلی و زر طلا است. ( حاشیه برهان چ معین ) :
نرگس فیروزه تخت تاجی بر سر نهاد
قبه ز زر تلی پرده ز سیم مذاب.
اثیرالدین اخسیکتی ( جهانگیری ).
وجود مرد دانا مثال زرتلی است
که هر کجا برود قدر و قیمتش دانند.
سعدی ( از انجمن آرا ).

فرهنگ فارسی

زر طلا زر تمام عیار

پیشنهاد کاربران

بپرس