زر اندودن. [ زَ اَ دو دَ ] ( مص مرکب ) زرنگار کردن و ملمع کردن. ( ناظم الاطباء ). زراندود کردن : نگهبان این مارپیکر درفش زراندود برپرنیان بنفش.نظامی.من که مسم را به زراندوده اندمی کنم آنها که نفرموده اند.نظامی.رجوع به زراندود، زراندود کردن و زراندوده شود. || زراندوختن. ( ناظم الاطباء ).