زدودگی. [ زِ / زُ دو دَ / دِ ] ( حامص ) صقال. ( منتهی الارب ). پاکیزگی و صیقل یافتگی. رجوع به زدودن و زدوده شود.
elimination (اسم)طرد، محو، حذف، زدودگی، رفعclearance (اسم)اختیار، روزنه، رخصت، اجازه، ترخیص، ترخیص کالا از گمرک، زدودگی، برداشتن مانع، صافیrasure (اسم)زدودگی، تراش