زده شده

/zadeSode/

معنی انگلیسی:
cut

فرهنگ فارسی

( مصدر ) دلزده شدن متنفر گشتن بیزار شدن : [[ از همه مردم زده شده بود ]] .

مترادف ها

tired (صفت)
خسته، بیزار، سیر، مانده، زده شده، باخستگی

shaken (صفت)
زده شده

پیشنهاد کاربران

بپرس