زدن آهنگی از آهنگهای موسیقی یا یکی از مقامها و دستگاهها ؛ نواختن آن آهنگ. برآوردن آن با اصول از یکی از آلات موسیقی مانند: پنجگاه زدن ، سه گاه زدن ، ماهور زدن ، پرده ای زدن ، راهی زدن :
گه به بستان اندرون بستان شیرین برکشد
... [مشاهده متن کامل]
گه بباغ اندرهمی باغ سیاووشان زند.
رشیدی.
همه چامه بزم خسرو زدند
زمان تا زمانی ره نو زدند.
فردوسی.
تا مطربان زنند لبینا و هفت خوان
در پرده عراق ، سر زیر و سلمکی.
میزانی ( از لغت فرس اسدی حاشیه نخجوانی ) .
مطربان ساعت بساعت بر نوای زیروبم
گاه سروستان زنند امروزه گاهی انگنه.
منوچهری.
این زند بر چنگهای سغدیان پالیزبان
وآن زند بر نایهای لوریان آزادوار.
منوچهری.
گه به بستان اندرون بستان شیرین برکشد
... [مشاهده متن کامل]
گه بباغ اندرهمی باغ سیاووشان زند.
رشیدی.
همه چامه بزم خسرو زدند
زمان تا زمانی ره نو زدند.
فردوسی.
تا مطربان زنند لبینا و هفت خوان
در پرده عراق ، سر زیر و سلمکی.
میزانی ( از لغت فرس اسدی حاشیه نخجوانی ) .
مطربان ساعت بساعت بر نوای زیروبم
گاه سروستان زنند امروزه گاهی انگنه.
منوچهری.
این زند بر چنگهای سغدیان پالیزبان
وآن زند بر نایهای لوریان آزادوار.
منوچهری.