زدب. [ زِ ] ( ع اِ ) حصه و بهره از هر چیزی. ج ، ازداب. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). بهره و نصیب است. جمع آن ازداب می آید. ( ترجمه قاموس ). جوهری و صاحب لسان العرب این ماده را نیاورده اند. صاغانی گوید: بمعنی انصباء و این لغت بسی غریب است. ( از تاج العروس ). رجوع به متن اللغة شود.