زخور

لغت نامه دهخدا

زخور. [ زُ ] ( ع مص ) بسیار شدن آب دریا و رود چنانکه از اطراف پراکنده شود، و این معنی از صحاح است. ( از کنزاللغة ). بسیار شدن آب دریا. ( المصادر زوزنی چ تقی بینش ج 1 ص 233 ). || جوشیدن دیگ. ( المصادر زوزنی چ تقی بینش ج 1 ص 233 ). رجوع به زخر شود. || موج برآوردن آب. ( کنزاللغة ). رجوع به زخر شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس