زخمی شدن


معنی انگلیسی:
fall, wound, to be wounded

واژه نامه بختیاریکا

تِهلِستِن

پیشنهاد کاربران

لقمه از آهن چشیدن . [ل ُ م َ / م ِ اَ هََ چ َ دَ ] ( مص مرکب ) لقمه ٔ آهن چشیدن . کنایه از زخم خوردن است . ( آنندراج ) : آنکه سرش زرکش سلطان کشیدبازپسین لقمه ز آهن چشید. نظامی .
جراحت رسیدن. [ ج ِ ح َ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) زخم رسیدن. ریش شدن. مجروح گردیدن :
گر ز مژگانت جراحت رسدم
زود برهاند از آنم غم تو.
عطار.
جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هولناک رسید. ( گلستان ) .

بپرس