زخماواز

پیشنهاد کاربران

کنایه از زخمه است و آواز و هماهنگی بین زخمه که بر ساز می زنند وآوازی که محزون است و ترکیبی است از زخمه و آواز
زخمه . [ زَ م َ / م ِ ] ( اِ ) مطلق زدن . ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ) . زخمه مانند زخم مرادف زدن مطلق در فارسی بکار میرود. به زدن بمعنی جراحت وارد کردن و یا زدن بمعنی کتک و صدمه اختصاص ندارد. نواختن ساز، کوفتن کوس ، بازی چوگان را نیز زخمه گویند، همچنانکه زدن گویند. || یک زدن ساز ۞ . ( فرهنگ نظام ) :
...
[مشاهده متن کامل]

نوای مطرب خوش زخمه و سرود غنج
خروش عاشق سرگشته و عتاب نگار.
آواز. ( اِ ) ۞ آوا. صوت . ( صراح ) . بانگ :
از آواز کوسش همی روز جنگ
بدرّد دل شیر و چرم پلنگ .
زخمآواز ترکیبی استعاری است
کنایه از آوازی است برخاسته از زخم
بکار گرفته شده در : شعر مهرداد عارفانی:
زچشم انداز آن زیبای نورانی نگاهم را کجا بردی
که خورشید این همه تاریک می سوزد
صدا آمد نباید دید فردا را
به زخمآواز این شب های تنهایی سه تارم را کجا بردی
که چاووش این همه خاموش می خواند
صدا آمد: مبادا نغمه ای از ساز برخیزد
به آهنگی خجسته می سرودم خاطراتم را
اگر فردا همین امروز می آمد

بپرس