از خط این دایره در خط مباش
زخمگه چرخ مخطط مباش.
نظامی.
ای زخمگه ملامت من هم قافله قیامت من.
نظامی.
رجوع به زخمگاه و زخمه گاه و زخم شود.|| جای زخم. محلی از بدن که قبلاً مجروح بوده و اکنون التیام یافته. محل ریش :
درستی بود زخمها را ز خون
ولی زخمگه موی نارد برون.
نظامی.
رجوع به زخم شود.