زخم زبان شنیدن

لغت نامه دهخدا

زخم زبان شنیدن. [ زَ م ِ زَ ش َ / ش ِ دَ ] ( مص مرکب ) طعنه و ملامت شنیدن. سخریه شدن. مورد زخم زبان قرار گرفتن. ناسزا شنیدن. ( در تداول عامه ) فحش خوردن :
صد زخم زبان شنیدم از تو
یک مرهم دل ندیدم از تو.
نظامی.
رجوع به زخم زبان وطعن اللسان شود.

فرهنگ فارسی

طعنه و ملامت شنیدن سخریه شدن فحش خوردن

پیشنهاد کاربران

بپرس